responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 580


< فهرس الموضوعات > خطاب با هر نفسى كه به مثل اين بلا مبتلاست < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > تفسير ابيات < / فهرس الموضوعات > خطاب با هر نفسى كه به مثل اين بلا مبتلاست < شعر > ( ( 1711 ) ) اى فرو رفته به گور جهل وشك چند جويى لاغ ودستان فلك ( ( 1712 ) ) تا به كى نوشى تو عشوهء اين جهان كه نه عقلت ماند بر قانون نه جان ( ( 1713 ) ) لاغ اين چرخ نديم كرد ومرد آب روى صد هزاران چون تو برد ( ( 1714 ) ) مىدرد مىدوزد اين درزى عام جامهء صد سالكان واطفال خام ( ( 1716 ) ) پير طفلان شسته پيشش بهر كدّ تا به سعد ونحس او لاغى كند ( ( 1715 ) ) لاغ او گر باغها را داد داد چون دى آمد داده ها بر باد داد < / شعر > تفسير ابيات مىگويم اى فرو رفته در گور جهل ، اخر تا كى در جستجوى افسانه وافسون جهان طبيعت عمرت را سپرى خواهى كرد ؟ تا كى فريب عشوه هاى اين جهان را خواهى خورد ؟ آخر اين بازيهاى عشوه گرانهء جهان ، عقل قانون شناس وجان خدا جويت را ربود وبه يغما برد . لاغ وافسونگرىهاى اين پهنهء كون وفساد همدم نما ، آبروى صدها هزار مثل تو را ريخت وتباهشان ساخت . اين خياط عموم جهان وجهانيان پى در پى جامهء سالكان ورزيده وكودكان خام بشريت را مىدرد ومىدوزد وخم به ابرويش نمىآورد ؟ كودكان هفتاد وهشتاد ساله در مقابل اين چرخ بند باز ، نشسته تا با سعد ونحس خود به آنان لاغى بگويد وافسانه ها بسازد .
اگر چه لاغ وياوه هاى طبيعت باغهاى خوش نما دارد وبه انسانها محبت مىكند ، ولى فصل خزان را به دنبالش مىفرستد وهمهء آن داده ها را به باد فنا مىدهد .

580

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 580
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست