نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 568
آوردهاى كه چگونه از قرار وآرامش معشوق سرچشمه مىگيرد ؟ معشوق مانند كوه در ناز خود ثابت ، ولى - « عاشقان چون برگها لرزان شده » يك خندهء معشوق گريه ها به وجود مىآورد وزيبايى صورت او آبروها مىريزد . اين چون وچگونه ها كه مىبينى بر سر درياى بىچون وچند به اهتزاز درمىآيد . بدان جهت كه خداوند در ذات وفعل ضد ومثلى ندارد ، توانسته است كه هستىهاى مماثل ومتضاد را به وجود بياورد . مگر حقيقتى مىتواند هستى بخش ضد خود بوده باشد ، بلكه به مقتضاى تضاد از يكديگر دور وبركنار مىگردند . ند در لغت چه معنى مىدهد ؟ ند يعنى ، مثل ، مانند نيك وبد كه هر يك براى خود مثلى دارد . مثل چگونه مىتواند مثل خود را ايجاد كند ؟ بلكه بايستى ايجاد كننده ما فوق ايجاد شونده باشد . اگر واقعا خداوند مثلى داشت ، نسبت آفرينندگى بر يكى سزاوارتر از ديگرى نمىبود « جهان هستى پر از ضد ومثل به اندازهء برگهاى درختان است ، اين اضداد وامثال مانند كفهايى در روى درياى بىضد ومثل است . برد وباخت دريا ما فوق چگونگىها است ، زيرا چگونگى در ذات دريا گنجد . كمترين ساخته شدهء او جان تست كه ما فوق چون وچگونه وبه وجود آورندهء چون وچگونه ها است . پس در آن دريايى كه نسبت عقل وجان به آن دريا از نسبت بدن به جان ناشىتر ومحقرتر است - < شعر > كى بگنجد در مضيق چند وچون ؟ عقل كل اينجاست از لا يعلمون < / شعر > عقل بدن را مخاطب قرار داده مىگويد : اى جماد ، هيچ تا كنون از آن درياى معاد وابديت بويى بردهاى ؟ جسم در پاسخ عقل مىگويد : من چيزى جز سايهء تو نيستم وكدامين خردمند از سايه توقع بو مىتواند داشته باشد ؟ عقل مىگويد اين نه آن حيرتكده است كه بتوان روشن وآشكارش ساخت ، اين جا كار وانديشهء شايسته گستاخانه تر از ناشايسته ها است . اين جا شگفت آورترين جا است كه بتوان تصور
568
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 568