responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 53


177 - تو كه هنوز گرفتار سرگردانىهاى اوهام خويشتنى ، براى چه پيرامون توهمات ديگران مىگردى ؟ اولًا من خويش را درياب واصلاحش كن ، سپس به انديشهء شناخت من واصلاح ديگران باش .
< شعر > هست آسان مرگ بر جان خران كه ندارند آب جان جاودان چون ندارد جان جاويدان شقى است جرئت او بر اجل از احمقى است جهد كن تا جان مخلد گرددت تا به روز مرگ برگى شايدت < / شعر > 178 - آنان كه براى شكستن قفس تن مىشتابند ، براى آنست كه آب حيات جانشان خشكيده است .
< شعر > درك وجدانى به جاى حس بود هر دو در يك جدول اى عم مىرود < / شعر > 179 - خنثى كردن نظارت وفعاليتهاى وجدان مساوى نابود كردن حسى است كه هرگز بخطا وبازيگرى مرتكب نمىشود .
< شعر > حاكمى بر صورت بىاختيار هست هر مخلوق را در اقتدار تا كشد بىاختيارى صيد را تا برد بگرفته گوش او زيد را ليك بىهيچ حالتى صنع صمد اختيارش را كمند او كند < / شعر > 180 - در حكومت بر صورت آلى وموجود بىاختيار هيچ عظمتى وجود ندارد ، حكومت بر موجودات مختار است كه شايستهء قدرت مطلقهء الهى است .
< شعر > ترك كن اين جمع جبر منبلان تا خبر يابى از آن جبر چو جان اى كه در معنى ز شب خامشترى گفت خود را چند جويى مشترى سر بجنبانند پيشت بهر تو رفت در سوداى ايشان دهر تو تا كنى مر غير را حبر وسنى خويش را بد خو وخالى مىكنى < / شعر > 181 - بيا جبر بافى فلسفه فروشان خود پرور را رها كن ، باشد كه اطلاعى از جبر جانانه به دست بياورى . بيا از شهرت طلبى ومشترى جوئى دست بردار ، اين مشتريان كالائى از تو نمىخواهند ، اينان به خريدارى عمر تو آمده وكف مىزنند ، باحترام دروغين سر در مقابلت خم مىكنند ظرف هستى تو را خالى مىكنند وسپس به سراغ

53

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 53
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست