نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 522
وشن است ، مربع است ، هر ضلعش بيست سانتيمتر است . . . ] بايستى حكم ديگرى هم براى كل موزائيكهاى كف حيات بسازيم كه چيز ديگر جزى همان موزائيك با خصوصيات معينشان مىباشد آن چه كه از ديدگاه همهء موزائيكهاى متشكل تغيير پيدا مىكند ، موضوع كميت است وبس يعنى كل موزائيكها يقينا از يك موزائيك بيشتر است . ممكن است گفته شود : هر يك از اجزاء در حالت انفراد حكمى دارد ودر حالت اجتماع وتشكل حكم ديگر . وقتى كه يك جسم به دور خود مىگردد ، هر يك از اجزاء آن جسم حركت انتقالى دارد ، در صورتى كه كل آن جسم بالنسبه به نقطهء خارج از آن ، حركت وضعى دارد ، با اين مثال مىتوان گفت : اين كه هر يك از اجزاء جهان هستى محدود ومتحرك هستند كه بالضروره مركب از مثبتها در دنبال منفىها ومنفىها در دنبال مثبت است ، اثبات نمىكند كه كل جهان هستى هم محكوم به منفى پيش از مثبت ومحدود بوده باشد . در پاسخ اين اعتراض مىگوييم : در مثال مزبور مغالطهاى وجود دارد كه نمىتواند حكم تساوى كل وهر يك از اجزاء را باطل نمايد ، وآن مغالطه اين است كه تفكيك اجزاء جسم متحرك با حركت وضعى از كل آن جسم ، مربوط به اختلاف آن دو در نوع حركت است ، نه حقيقت خود حركت كه عبارت است از تغيير اجزاء وكل در هر لحظه . وبديهى است كه هم هر يك از اجزاء وهم كل جسم مفروض در خاصيت تغيير وتعدد موقعيتها از منفى به مثبت واز مثبت به منفى اشتراك دارند . لذا هر يك از اجزاء وكل در هر لحظه به جهت حركت ، نتيجه وخاصيتهاى جديدى را به وجود مىآورند وهر دو به صرف نيرو احتياج دارند . وانگهى اگر با دقت بيشترى در بارهء جسم مفروض بيانديشيم ، خواهيم ديد : حركت وضعى كل جسم با نظر به نقطهء معين خارج از آن جسم ساكن كه به خود گرفته است مانند حركت وضعى خود كرهء زمين در منظومهء شمسى وحركت انتقالى آن در مقابل كرات ديگر ، نمىتوانيم حركت وضعى كل جسم را مطلق بدانيم .
522
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 522