نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 499
حالا كه با بدن اين يار بد براى چند صباح همدم خواهى گشت وتحمل وصبر را پيشه كن كه يار بد سينه را شكيبايى ووسعت مىدهد . از تحمل وشكيبايى غفلت مورزيد ، زيرا صبر ماه در برابر تاريكىهاى شب ، او را منور مىسازد ، صبر است كه گل را در همدمى با خار معطرش مىنمايد صبر است كه شير را از ميان شير دان وخون بيرون مىآورد وبچه شتر را بنعشه وادار مىكند . به جهت شكيبايى بود كه خداوند پيامبران را در مقابل منكران به مقام والا رسانيد . هر كس را كه ديدى ، جامهء درست ومشروعى به تن كرده است ، يقينا بدان كه آن جامه را به بركت كسب وصبر به دست آورده است وبالعكس ، اگر برهنه وبىنوايى را ديدى بدان كه بىصبرى بوده است كه او را به آن فلاكت كشانيده است . وحشت زده گان مضطرب به جهت همدمى با مردم قلب ونابكار ، از بىصبرى در وحشت واضطراب مىافتند ، زيرا اگر صبر مىكردند ومىانديشيدند ، گرفتار بدبختى وحشت واضطراب نمىشدند ، ومانند شير وانگبين با حق وحقيقت دمساز مىگشتند واز همنشينان كه بزودى غروب خواهند كرد . روى مىگردانيدند ، تا مانند آتش كه از كاروان به جاى مىماند ، تنها ورو به نابودى نمىرفتند . اگر دمسازى تو مانند طلاى تمام عيار است ، چرا در نزد خيانت پيشه گان امانت مىگذارى ؟ در زندگانى با كسى همنشين وهم خوى باش كه اگر امانتى در نزدش بگذارى از گم شدن وتباهى در امان بماند . با آن خداى بزرگ هم خو باش كه آفرينندهء خوىها وپرورندهء خوى پيامبران است . او است خدايى كه اگر برهاى را بگيرد ، گلهاى را در مقابلش مىبخشد ، زيرا به وجود آورنده وپرورندهء هر صفت نيكو ، پروردگار عزيز است .
499
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 499