responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 491


معنا مىدهد ؟ چرا با مونسهاى حقيقى خود مىجنگى ؟ اگر تو واقعا با نيست الفتى ندارى ، چرا همهء عمر در كمينش نشسته‌اى تو كه از هر چه كه در اختيار دارى ، دل برمىكنى ودام دل را به درياى نيست انداخته‌اى پس چرا از اين درياى نيستى مقصود مىگريزى ، با اين كه همان دريا صدها هزار شكار به دام تو مىاندازد ؟ اين پرده‌اى كه به چشمانت زده شده است سحر حق است كه جان تو را به چاه تاريك زندگى راغب كرده است وگمان مىكنى كه بالا وبيرون از چاه پر از زهر ومار است .
< شعر > لاجرم چَه را پناهى ساختست تا كه مرگ او را به چاه انداختست < / شعر >

491

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 491
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست