نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 490
كرسى وباغهاى بهشتى را مشاهده كرد وپردهء غفلتها را از مقابل ديدگانش برداشت . تو هم اگر مىخواهى از آسيب در امان باشى ، ديده از مزاياى نخستين ببند ودر پايان كارها بنگر ، باشد كه هستى واقعى آن نيستى نماها را دريابى وپست وحبس بودن اين نيستىهاى هست نما را درك كنى . اين را بدان كه خردمندان روزان وشبان در جستجوى همان هستهاى واقعى هستند كه براى تو نيست تلقى شدهاند . مردم با اشكال گوناگون در صحنهء زندگى در حال جستجويند ، در لباس گدايى از جايى كه اكرام وبخشندگى نيست آن را مىجويند ودر دكانها طالب سودى كه ظاهرا وجود ندارد ، در مزارع دخلها ودر نخلستانها نخلهايى كه نيست ، در مدارس آن علمى را كه نيست ودر صومعه ها آن شكيبايى را كه نيست مىطلبند . اين طلب وجستجوها براى به دست آوردن چيزهايى است كه براى جويندگان در پشت پردهء نيستى است ، اگر آنان آن نيست را هست نمىدانند ، پس دنبال چه مىگردند ؟ در حقيقت معدن ومخزن خداوندى جز نيست نماها چيز ديگرى ندارد . ما پيش از اين به اين حقيقت اشاره كرديم كه هر صنعتگرى در صنعت خود چيزى را جستجو مىكند كه ندارد . بنا مىرود ودر محلى كه بنايى نيست يا بنايى كه خراب شده است ، ساختمان مىسازد . سقا هم كوزهاى مىخواهد كه آب نداشته باشد وآن را بردارد وبرود آب به دست بياورد . نجار در خانهاى كار مىكند كه در نداشته باشد . شگفتا ، همه اين مردم موقع شكار مزايا ومواد زندگى ، به نيست حمله مىبرند ومىخواهند آن نيستها را به دست بياورند ، ولى وقتى كه سخن از پشت پردهء هستى به ميان مىآيد ، همه روى گردان مىشوند وفرار مىكنند . حال كه تمام اميد تو در نيستها است ، اين پرهيز وفرار از نيستها چه
490
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 490