نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 469
< فهرس الموضوعات > آيه < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > پس از جان انسانها چه مىخواهى ؟ هر كسى براى خود پيالهاى به دست آورده جرعه هاى حيات خود را از سنگلاخ و خارستان طبيعت بيرون مىآورد تو شخص بىهمه چيز و ضد كار ، بعلاوه اين كه چشم و دهان مسموم به پياله و جرعه ها و حيات ديگران دوختهاى ، جز خصومت با خويشتن و گل آلود كردن آب حيات ديگران كارى انجام نمىدهى . برو از مجمع زندگان كوشنده دور باش < / فهرس الموضوعات > آيه « إِنَّ الله اِشْتَرى مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وأَمْوالَهُمْ 9 : 111 . . . » [1] ( خداوند از مردم با ايمان نفوس واموالشان را خريدارى كرده است . ) < شعر > ( ( 1259 ) ) چون نهاى بازى كه گيرى تو شكار دست آموز شكار شهريار ( ( 1260 ) ) نيستى طاوس با صد نقش وبند كه به نقشت چشمها روشن كنند ( ( 1261 ) ) هم نهاى طوطى كه چون قندت دهند گوش سوى نطق شيرينت دهند ( ( 1263 ) ) هم نهاى هدهد كه پيكىها منى نى چو لك لك كه وطن بالا كنى < / شعر > پس از جان انسانها چه مىخواهى ؟ هر كسى براى خود پيالهاى به دست آورده جرعه هاى حيات خود را از سنگلاخ وخارستان طبيعت بيرون مىآورد تو شخص بىهمه چيز وضد كار ، بعلاوه اين كه چشم ودهان مسموم به پياله وجرعه ها وحيات ديگران دوختهاى ، جز خصومت با خويشتن وگل آلود كردن آب حيات ديگران كارى انجام نمىدهى . برو از مجمع زندگان كوشنده دور باش من آن باز شكارى نيستم كه شكارى كنم ، آن طاوس زيباى طبيعى هم نيستم كه ماوراى خوردن وخوابيدن وتوليد مثل اقلا براى تماشاى ديگران خود را بيارايم .