responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 391


اين دعاوى ومبارزهء جغدان با بازهاى بلند پرواز وانسان دوست بشريت در امتداد تاريخ تاريك وجود داشته هم اكنون هم به طور فراوان وچشمگير مشاهده مىشود ودر آينده هم ديده خواهد شد ، تا موقعى كه هنگام عملى شدن وعدهء خداوندى برسد كه فرموده است :
« أَنَّ اَلأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ اَلصَّالِحُونَ 21 : 105 » [1] ( به طور حتم زمين را بندگان صالح من به ارث خواهند برد ) .
يعنى روى زمين را بندگان صالح من اداره خواهند كرد . شگفتى كار بشر در اين است كه نه تنها دست به دهان رادمردان جوامع كه پيكهاى امين خداوندى هستند ، مىگذارند ، بلكه آنان را مقصر هم مىدانند وبه قول جلال الدين : تقصيرشان هم جز اين نيست كه خوبانند وبه خوبىها دعوت مىكنند مربيان امروزى جوامع انسانى مانند رهبران ديروزى اين واقعيت را تعليم نمىدهند كه : شما انسانها به مقتضاى طبيعت ضد آگاهى كه داريد ، دايماً هر موقعيتى را كه به دست مىآوريد ، اگر چه براى شما از نظر علم وصنعت وهنر ورفاه زندگانى طبيعى آراسته ترين موقعيت جلوه كند ، براى خود به صورت زندان تنگ وتاريك درمىآوريد وشروع به خواندن شعر وديدن روياهايى مىكنيد كه زندان واقعى را براى شما فضاى نهايت مىنمايد موضوعى كه هضمش براى هيچ منطق وعقل واحساس امكان پذير نيست ، اين است كه عشاق خوابگاه طبيعت حتى از بيدارى درونى آزاد مردان كمال جو هم خوش دل نيستند ، ودلايل وقراين وشواهدى مىتوان پيدا كرد كه همان بيدارى درونى را هم جرم غير قابل بخشودنى مىدانند .
< شعر > كه چرا مىياد آرى تو از آن لاله زار وجويبار وگلستان يا چرا يادت بود از آن ديار يا ز قصر وساعد آن شهريار < / شعر >



[1] سوره الانبياء ، آيهء 105 . .

391

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 391
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست