نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 363
كون به فساد واز فساد به كون ) . مسلم است كه اين واحد علمى نمىتواند كمترين دليلى براى تكامل به اصطلاح خاص بوده باشد وچون اين واحد در مجلدات پيشين بحث شده است ، لذا از تفصيل بيشتر خود دارى مىگردد . واحد سوم عالم جانداران است كه با مقدارى از حدس وتخمين ومونتاژ كردن فسيلها وتمسك به قضاياى منطقى توصيه شده ، نه مستند به حس كامل ، رو به تكامل پنداشته مىشود . ما در اين جا تنها بگفتهء پىيرروسو قناعت مىكنيم كه مىگويد : مسائل ديرين شناسى مربوط به تكامل تدريجى انسان رفته - رفته در ابهامات بيشترى پيچيده مىشود . . . ومىگويد : اجداد انسان فعلى به هيچ وجه شناخته شده نيست . » [1] 3 - فرض حركت تكاملى جهان هستى با در جا زدن انسان وادعاهاى پر طنطنه اش ، مانند همان مثل معروف است كه مىگويد : من آنم كه رستم يلى بود در سيستان < شعر > همچو سنگ آسيا اندر مدار روز وشب گردان ونالان بىقرار گردشش بر جوى جويان شاهد است تا نگويد كس كه آن جو راكد است گر نمىبينى تو جو را در كمين گردش دولاب گردونى ببين چون قرارى نيست گردون را از او اى دل اختروار آرامى مجو گر زنى در شاخ دستى كى هلد هر كجا پيوند سازى بگسلد [2] < / شعر > بياييد چنين فرض كنيم كه هر يك از اجزاء ومجموع جهان هستى در هر لحظه در حال حركت تكاملى بىنهايت است ، يعنى از روى اصول علمى قطعى ومحسوس چنين معتقد شويم كه از يك ذرهء ناچيز گرفته تا بزرگترين كهكشان در هر لحظهاى از
[1] تاريخ صنايع واختراعات ، پىيرروسو ، ترجمهء صفارى ، ص 19 . . [2] دفتر ششم ، ص 66 ب 26 تا 30 . .
363
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 363