نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 36
92 - اى فرويديستها به بهانه اين كه وجدان وفعاليتهايش ناشى از امر ونهى پدران ومادران در دوران كودكى است وتحريكات وجدانى معلول بايستگيهاى آن دوران است ، دستورات مربيان الهى ووجدان را ناديده نگيريد ، زيرا شما اختيار را به وسيلهء وجدان به خوبى احساس مىكنيد . < شعر > بر مشوران تا شود اين آب صاف واندرو بين ماه واختر در طواف زان كه مردم هست همچون آب جو چون شود تيره نبينى قعر او < / شعر > 93 - قانونى است بسيار عالى براى روان كاوى ، بايد روان كاو بكوشد تا روح طرف را بىآنكه بشوراند مورد بررسى قرار بدهد . [ شماره هاى 90 و 91 و 92 ] از عالىترين مسائل پسيكاناليز امروزى است ] < شعر > كه نمىبايد مرا اين نيكويى من برنجم زين چه رنجه مىشوى لطف كن اين نيكويى را دور كن من نخواهم چشم زودم كور كن < / شعر > 94 - گاهى فرد يا اجتماع از بينايى فرار مىكند وزبان حالش به مربيانش چنين است كه لطف ومحبتى در بارهء من نما ونابينايم كن < شعر > بر اميد زندهاى كن اجتهاد كاو نگردد بعد روزى دو جماد < / شعر > 95 - اميد وو حركت وكوشش براى حيات است نه مرگ . < شعر > ليك هنگام درشتى هم نبود چون در افتادى به چَه تيزى چه سود < / شعر > 96 - هنگامى كه به چاه خطرناك حوادث سر نگون شديد ، آرامش خود را از دست ندهيد ، زيرا تيزى وتندى خود گره را بيشتر وناگشودنىتر مىنمايد . < شعر > شهريان خود رهزنان نسبت به روح روستايى كيست ؟ گيج وبىفتوح < / شعر > 97 - اگر مىخواهيد نتيجهء قوانين موضوعهء بشرى وفعاليت رهبرانش را درك كنيد ، دقتى در نوع انسانها بنماييد : شهر نشينانشان راه زنان روح ، روستا نشينانشان گيج وراكد . < شعر > آن كمان وتير اندر دست او گرگ را جويان همه شب سو به سو < / شعر >
36
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 36