نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 327
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 636)
< شعر > تا فزايد در جهاد وكوشش او تا ميسر گرددش ديدار هو اهل دل همچون كه جو در وى روان بىدويى يك گشته در درياى جان ( ( 820 ) ) هى ز چه معلوم گردد اين ز بعث بحث را كم جو ، كن اندر بعث بحث ( ( 821 ) ) شرط روز بعث اول مردن است زان كه بعث از مرده زنده كردن است ( ( 822 ) ) جمله عالم زين غلط كردند راه كز عدم ترسند وآمد آن پناه ( ( 823 ) ) از كجا جوييم علم از ترك علم از كجا جوييم سلم از ترك سلم ( ( 825 ) ) هم تو تانى كرد يا نعم المعين ديدهء معدوم بين را هست بين ( ( 826 ) ) ديدهاى كاو از عدم آمد پديد ذات هستى را همه معدوم ديد ( ( 827 ) ) اين جهان منتظم محشر بود گر دو ديده مبدل وانور شود ( ( 828 ) ) زان نمايد آن حقايق ناتمام كه بر اين خانان بود فهمش حرام ( ( 829 ) ) نعمت جنات خوش بر دوزخى شد محرّم گرچه حق آمد سخى ( ( 830 ) ) در دهانش تلخ گردد شهد خلد چون نبود از وافيان عهد خلد ( ( 831 ) ) مر شما را نيز در سوداگرى دست كى جنبد چو نبود مشترى ( ( 832 ) ) كى نظاره اهل بخريدن بود آن نظاره گول گرديدن بود ( ( 833 ) ) پرس پرسان كاين به چند وآن به چند از پى تغيير وقت وريشخند ( ( 834 ) ) از ملولى كاله مىخواهد ز تو نيست آن كس مشترى وكاله جو ( ( 835 ) ) كاله را صد بار ديد وباز داد جامه كى پيمود او پيمود باد ( ( 836 ) ) كو قدوم وكرّ وفرّ مشترى ؟ كو مزاج گنگلىّ وسرسرى ؟ ( ( 838 ) ) در تجارت نيستش سرمايه اى پس چه شخص زشت او چه سايه اى ( ( 839 ) ) مايه در بازار اين دنيا زر است مايه آن جا عشق ودو چشم تر است ( ( 840 ) ) هر كه او بىمايه در بازار رفت عمر رفت وباز گشت او خام وتفت ( ( 841 ) ) هى كجا بودى برادر ؟ هيچ جا هى چه پختى بهر خوردن ؟ هيچ با < / شعر >
327
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 327