نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 307
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 636)
5 - پس از ملاقات حر بن يزيد رياحى كه با هزار نفر از سپاهيان ابن زياد مامور گرفتن راه بر حسين وبردن او به كوفه بود ، طرف عصر سخنانى خطاب به سپاه حر بن يزيد فرمود از آن جمله است : « پيامبر خدا فرمود : هر كس امير ستم كارى را ببيند كه حرمت الهى را هتك مىكند وپيمان خداوندى را نقض مىنمايد ومخالف سنت پيامبرش در ميان بندگان ، با گناه وخصومت رفتار مىكند ، نه با كردار ونه با گفتار انتقاد وجلو گيرى نكند ، بر خدا است كه او را به عذاب شايسته اش فرو برد . آگاه باشيد ، پيروان يزيد اطاعت شيطان مىكنند واطاعت خدا را ترك نموده وفساد را در روى زمين آشكار وحدود الهى را موقوف ساخته واموال مردم را به خود اختصاص داده ، حرام خدا را حلال وحلال او را حرام كردهاند . اين جملات يكى از بزرگترين اصول انسانى را گوشزد مىكند كه مىگويد : دو گروه انسانها كه يكى در گذرگاه انا لله وانا اليه راجعون گام برمىدارد وديگرى در طبيعت زاييده مىشود وطبيعت را مىپرستد وسپس در طبيعت گم مىشود ، نمىتوانند هماهنگى داشتند . همين اصل را جلال الدين بارها در كتاب مثنوى مطرح كرده است . 6 - وقتى كه طرماح بن عدى در عذيب الهجانات با سه نفر به حسين عليه السلام مىرسند [1] مىگويد : اى حسين بياييد به دامنهء كوهى كه ما آنجا هستيم واجا ناميده مىشود وبقدرى براى دفاع شايسته است كه ما هميشه به وسيلهء آن كوه از حملات ملوك غسان وحمير واز هجوم نعمان بن منذر وساير سياه وسرخ از خود دفاع كردهايم ومن به عهده مىگيرم كه بيست هزار شمشير زن از قبيله طى براى پيكار با دشمن تو در اختيارت بگذارم . حسين عليه السلام از خدا پاداش خير به او وقومش مسئلت نموده وفرمود : ميان
[1] سه نفر ديگر عبارتند از عمر بن خالد الصيداوى وسعد غلام او وو جمع بن عبد الله المذحجى ونافع بن هلال . .
307
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 307