نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 30
به مرحلهء پستى كه سپرى كرده است بر نمىگردد ، بيا تو هم اى انسان ، پس از طى مراحل كمال ، عشق به حيوانيت مورز . < شعر > اين صدا در كوه دلها بانگ كيست گه پر است از بانگ اين كُه گه تهى است هر كجا هست آن حكيم اوستاد بانگ او از كوه دل خالى مباد < / شعر > 64 - صداهاى شور انگيزى كه در اعماق وجدان شما طنين مىاندازد وشما را از خيال نيستى وبىهودگى بر حذر مىدارد ، تنها آهنگ اساسى جهان است ، بىاعتنايى به آن صداهاى وجدانى بدترين مبارزه با خويشتن است . < شعر > اى برادر عقل يك دم با خود آر دم بدم در تو خزان است وبهار ساعتى گرگى درآيد در بشر ساعتى يوسف رخى همچون قمر < / شعر > 65 - تماشا گهى بس عظيم ودر عين حال هولناك در درون بشرى است ، كه حتى بزرگترين انسان شناس را خيره ومبهوت مىسازد . منشأ اين تضاد وقانون هماهنگ ساختن آن را كشف كنيد . < شعر > مىدهند افيون به مرد زخممند تا كه پيكان از تنش بيرون كنند چون به هر ميلى كه دل خواهى سپرد از تو چيزى در نهان خواهند برد < / شعر > 66 - موجوديت آدمى در مجراى محاسبه شدهء هستى هر چه كه بگيرد ، در مقابلش چيزى بايد پس بدهد . < شعر > موج خاكى فكر ووهم وفهم ماست موج آبى صحو وسكر است وبقاست < / شعر > 67 - آرى ، اين انديشه ها وتوهمات وفهم وتعقل موج يا جلوهاى از ماده است ، من اين را منكر نيستم ، ولى محبوس ساختن ومتوقف كردن انسان را در همين موج ماده به طور جدى انكار مىكنم ، سر راهش را نگيريد وبگذاريد موج ديگرى بزند ودر حوزهء جاذبيت ربوبى بيافتد . < شعر > نقش مىبينى كه در آيينهاى است نقش توست آن ، نقش آن آيينه نيست < / شعر > 68 - اجتماع وقلمرو طبيعت آيينه ايست كه نتيجهء كار انسانها را منعكس
30
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 30