responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 280


وسقوط حيات به طرف مادهء خشن وناخود آگاه باشد ، حيات آدمى مجموعه‌اى از جان كندنها است كه جلال الدين گوشزد مىكند ، زيرا هر لحظه‌اى آب حيات انسانى با ماده وجريان ناخود آگاهش خشك ومنفى مىشود ولحظهء ديگر چون فرض اين است كه مركب وكالبد حيات ومواد توليد كنندهء آن مختل نشده است ، حيات شعله ور مىگردد . واگر نفى مفروض نقطهء اعتلاى موج حيات واتصال آن به حيات ماوراى طبيعت باشد ، در آن لحظهء اعتلا قيامت ورجعتى دارد كه جلال الدين در همين ابيات مورد تفسير وتحليل به آن اشاره مىكند :
پس محمد صلى الله عليه وآله صد قيامت بود نقد زان كه حل شد در فنايش حل وعقد < شعر > زادهء ثانى است احمد در جهان صد قيامت بود او اندر عيان زو قيامت را همىپرسيده اند كاى قيامت تا قيامت راه چند ؟
. . .
پس قيامت شو قيامت را ببين ديدن هر چيز را شرط است اين < / شعر > ودر دفتر اول اين معنى را با بيت زير متذكر مىشود :
< شعر > پس تو را هر لحظه مرگ ورجعتى است مصطفى فرمود دنيا ساعتى است < / شعر > در حقيقت مىتوان گفت كسانى كه بار دوم در اين دنيا زاييده شده‌اند ، يعنى حيات وشخصيت وابسته به كمال ماوراى طبيعى را به دست آورده‌اند ، لحظهء نفى همان حيات طبيعى است كه براى دستهء ديگر لحظهء مثبت مىباشد .

280

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 280
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست