نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 28
كنند ، واز شما اعراض نمايند ، از خندهء روانى شما كاسته نشود . < شعر > اى بسا كس همچو آن شير ژيان صيد خود ناخورده رفته از جهان < / شعر > 50 - گمان مبريد كه هر چه را كه از آن خود مىدانيد ، از آن بهره مند خواهيد گشت . < شعر > نقش حق را هم به امر حق شكن بر زجاجهء دوست سنگ دوست زن < / شعر > 51 - شمشير آن وسيلهء جراحى است كه تنها بايد عضو فاسد را از پيكر اجتماع به دستور اجتماع وخالق زندگى ومرگ قطع كند . < شعر > گر طمع در آينه برخاستى در نفاق آن آينه چون ماستى گر ترازو را طمع بودى به مال راست كى گفتى ترازو وصف حال < / شعر > 52 - در آن هنگام كه ميزان سنجش طمع در حقيقتى كند كه مىخواهد آن را بسنجد وارزش واقعى آن را نشان بدهد از وظيفهء خود منحرف مىگردد . < شعر > حرف حكمت بر زبان ناحكيم حيله هاى عاريت دان اى سليم < / شعر > 53 - به سخنان حكمت بافان حرفهاى وفلسفه فروشان خود نما گوش فرا ندهيد ، زيرا حكمت وفلسفه را براى صيقلى كردن ويترين فروشگاه من خود به كار مىبرند . < شعر > پس بكش آن را كه بهر آن دنى هر دمى قصد عزيزى مىكنى < / شعر > 54 - براى از بين بردن فساد ريشه وعلت اصلى آن را بسوزانيد نه معلوماتش را < شعر > شرط من جا بالحسن نى كردن است بل حسن را سوى يزدان بردن است < / شعر > 55 - مجرد انجام كار نيك فردى واجتماعى مهم نيست ، مهم آن است كه آن كار به حد نصاب خود برسد وبه نتيجهء نهايىاش نائل گردد . < شعر > اول فكر آخر آمد در عمل بنيت عالم چنان دان از ازل < / شعر > 56 - تمام موضوعات به وجود آمده به وسيلهء انسانها ، تبلورگاه انديشهء پيشين است چنان كه جهان هستى جلوه گاه مشيت الهى است
28
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 28