نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 232
دلايل وعوامل تعادل خود وابسته به موضوعاتى خارج از قدرت ووسايل اختيارى بشرى است اين واقعيت را خواهيم پذيرفت كه هماهنگ ساختن حقيقت وواقعيت در قلمرو زندگى بايستى به فلسفهء الهى به پيوندد تا بتواند به سؤالات مهمى كه در كمين هر معادلهء حقيقت وواقعيت نشسته است ، پاسخ بگويد . جلال الدين زنجيرهاى بسته به دست وپاى روح آدميان را ما فوق اين مسائل مطرح كرده ومىگويد : اى بشر اسير قوانين ، - < شعر > كجا خواهى ز چنگ ما پريدن كه تاند دام قدرت را بريدن چو پايت نيست تا از ما گريزى بنه گردن رها كن سر كشيدن < / شعر > يك راه پيش پا دارى ، آرى فقط يك راه ، آن هم اين است كه نيروى تكاملى كه در توبه وديعت نهاده شده است . وبا ديدهء جهان بين كه در مغزت نصب شده است . - < شعر > روان شو سوى شيرينى چو غوره به باطن گر نمىتانى دويدن < / شعر > مىدانى اين تلاش وتخيلات براى آزادى مطلق كه به قول آندره ژيد روحت را مىسايد ومضطربش مىسازد وبيمارش مىكند ، مانند چيست ؟ - < شعر > رسن را مىگزى اى صيد بسته نبرّد اين رسن هيچ از گزيدن نمىبينى سرت اندر زه ماست كمانى بايدت از زه خميدن چه جفته مىزنى كز بار رستم يكى دم هشتمت بهر چريدن دل دريا ز بيم وهيبت ما همىجوشد ز موج واز طپيدن كُه سنگين اگر آن زخم يابد ز بند ما نيارد برجهيدن فلك را تا نگويد امر ما بس به گرد خاك ما بايد تنيدن < / شعر > آرى ، تبعيت از هوا وهوسهاى حيوانى نويد آزادى به تو مىدهند ، اما - < شعر > هوا شيريست از پستان شيطان بود عقل تو شير خر مكيدن دهان خاك خشك از حسرت ماست نيارد جرعهاى بىما چريدن < / شعر >
232
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 232