نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 140
< شعر > كل علم ليس فى القرطاس ضاع كل سر جاوز الاثنين شاع < / شعر > هر علمى كه در كاغذ يادداشت نشود ، ضايع وهر رازى كه از دو نفر يا دو لب تجاوز كرد شايع وآشكار مىگردد ) . آن گاه اعراب قضيهء مرا مانند يك مثل در گفت گوهايشان ثبت مىكنند ومن از اين رو پست وخوار مىگردم . اگر براى ابو طالب لطف سابق الهى شامل بود : در مقابل جذب حق چنين بد دل وبد گمان نمىگشت . خداوندا ، اى پناه دهندهء پناهندگان ، از دو راهه هاى اختيار پناه به تو مىبريم . < شعر > من ز دستان وز مكر دل چنان مات گشتم كه بماندم از فغان < / شعر > من كيستم من چه شايستگى دارم زمين وآسمان با آن عظمت از قبول امانت اختيار به فرياد در آمدند - < شعر > كاى خداوند كريم وبردبار ده امانم زين دو شاخهء اختيار < / شعر > انجذاب به يك راه مستقيم از تردد در سر دو راهه ها بهتر است ، اى خداى من ، درست است كه - « زين دوره گر چه همه مقصد تويى » ، « ليك خود جان كندن آمد اين دويى » آرى - « زين دوره گر چه بجز عزم تو نيست ، ليك هرگز رزم همچون بزم نيست » . برو از قرآن بشنو كه در آيهء « اشفقن منها » چه مىگويد . اين شك وترديد در دل مانند جنگى است كه از جهل به شايستگى يكى از دو راه وبرترى آن بر ديگرى به وجود مىآيد . ترس واميد به بهترى وبرترى يكى بر ديگرى در حال تردد با يكديگر تصادم وبرخورد مىكنند . خداوندا . < شعر > زين تردّد عاقبتمان خير باد اى خدا مر جان ما را كن تو شاد < / شعر >
140
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 140