نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 103
1 - ارتباط ايده آليستى محض كه مىگويد : ملاك موجوديت جهان هستى درك وانديشهء آدمى است كه البته اين عقيده را ما نمىپذيريم . 2 - ارتباط علت روييدن با معلولش . 3 - نمودار شدن موجودات عالم هستى در شكل زنده ، به توضيح اين كه حيات روانى كه از عالم عناصر به وجود مىآيد ( جسمانية الحدوث روحانية البقاء ) مانند دانه ايست كه در مزرعهء وجود انسانى كاشته شده است ، اجزاء وشئون عالم هستى مانند مواد قابل تغذيه ايست كه دانهء حيات روانى انسان مىتواند با هضم آنها تدريجا برويد وبه فعليت برسد . آب حيات بخش اين دانه عبارتست از آگاهى وهشيارى . هر اندازه كه آگاهى آدمى زيادتر ونابتر بوده باشد ، پيشرفت دانهء حيات رو به كمال عالىتر ونابتر خواهد بود . اما نوع سوم از ارتباط همان است كه جلال الدين مىگويد : < شعر > تو بحرى وجهان ماهى به گاهى چيست وبىگاهى حيات ماهيان خواهى بر ايشان آب حيوان شو [1] < / شعر > ديوان شمس تبريزى آب حيوان شدن آدمى براى جهان ، همان آگاهى وهوشيارى است كه جهان را در خود غوطه ور مىسازد وآن را در شكل زنده مىبيند . نكتهاى كه تذكرش در اين مبحث لازم است ، اين است كه جلال الدين ارتباط آگاهى وهوش را با جهان هستى با يك نظر معين ابراز نمىدارد ، زيرا در ابيات مورد تحليل ملاك واقعى زنده بودن را آگاهى معرفى مىكند ومىگويد : < شعر > اقتضاى جان چو اى دل آگهى است هر كه آگه تر بود جانش قوى است < / شعر > در صورتى كه در دفتر اول مىگويد : < شعر > باده در جوشش گداى جوش ماست چرخ در گردش اسير هوش ماست < / شعر >