responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 104


ويا آنجا كه مىگويد :
< شعر > اين زمين وآسمانهاى سمى هست عكس مدركات آدمى < / شعر > دو بيت مزبور همان عقيده ايده آليستى را بيان مىدارد كه ملاك موجوديت وجريان هستى را درك وهوش آدمى تلقى مىكند واين نظره چنانكه بارها در تفسير ونقد وتحليل دفترهاى گذشتهء مثنوى گفته‌ايم ، صحيح نيست .
اما اين كه ملاك حيات يك انسان با كميت وكيفيت آگاهى او بايد سنجيده شود ، مطلبى است كاملًا منطقى ، زيرا آگاهى كه از مادهء خام احساس شروع مىشود ودر اشراف ومالكيت روانى به مورد آگاهى ختم مىشود ، اساسىترين خاصيت حيات است كه بدون آن وجود آدمى مرده‌اى بيش نيست .
اين آگاهى كه جلال الدين آن را ملاك حيات مىداند ، بقدرى با مادهء لا شعور فاصله دارد كه تماس وارتباط آن با ماده يا سر برآوردن آن از ماده ، جز با دخالت ماوراى طبيعت قابل تفسير نيست . لذا مىگويد :
< شعر > چون سر وماهيت ما مخبر است [1] < / شعر > يعنى بدان جهت كه راز درونى ما وماهيت جان ما از طرف خداوند طرف اخبار وآگاه شده است .
وهم چنين بيت اخير كه مىگويد :
< شعر > روح را تأثير آگاهى بود هر كه را اين بيش اللَّهى بود < / شعر > لذا هر چه كه آگاهى حيات روانى ما قوىتر وظريفتر مىگردد ، قوس صعودى ما به ماوراى طبيعت ارتفاع مىگيرد واشراف به طبيعت را نتيجه مىدهد والا همه جانداران ابتدايى وانسانهاى معمولى هم از احساس وآگاهى برخوردار هستند ، ولى آن احساس وآگاهى خام كه بارقهء بسيار ناچيزى از حيات را نشان مىدهد ، قابل اشراف به آن چه كه در پيرامونش مىگذرد نيست چه برسد به اين كه جهان هستى



[1] در نسخهء نيكلسون مصرع مزبور چنين است : « چون سر وماهيت مخبر است . » .

104

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 104
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست