responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 820


سر مىدهند ، هنگامى كه نوبت بهار فرا مىرسد ، سالار وجود فرمان مىدهد كه اى خاك سياه پست آن چه كه در خود فرو برده‌اى باز گردان .
اى مرگ سياه كه همهء گلهاى شكوفان را پژمرده ساخته‌اى همه آنها را باز ده .
بدين سان اى برادر راه خدا ، مقدارى از « خود طبيعىات » دورى گزين ، براى چند لحظه هم كه شده اين ما و من را كنار بگذار ، سپس به درياى « من » رهسپار شده ، در آن جا غوطه ور شو ، خواهى ديد در دريايى از نور الهى فرو رفته‌اى ، سپس در درون خود به شهود و انديشه بپرداز ، خواهى ديد كه دم به دم حالات گوناگون در درون تو پديدار مىگردد . آرى درون ما بهارى دارد و خزانى .
اما اگر در اعماق دل فرو روى و نمودهاى ظاهرى و بىپايه درون خود را كنار بگذارى ، خواهى ديد كه باغ جان تو همواره سر سبز و تازه و خرم است .
پر از غنچه ها و گلها و ياسمنها است كه هرگز خزان مرگبار را بدانها راهيابى نيست ، باز دقت كن كه خواهى ديد : گاهى درون تو پر از برگها است كه آن برگها شاخهاى اصلى فعاليتهاى روانى تو را مخفى نموده است ، گاهى آن چنان گل و ياسمن در درون تو انبوه شده است كه هيچ خلايى احساس نمىكنى ، نه صحرايى مىبينى نه كاخى .
اين سخنها را كه مىگويم ، از ساخته هاى عقول جزيى نيست ، زيرا عقل جزيى كوچكتر و ناچيزتر از آن است كه ياراى ساختن چنين حقايق ابدى را داشته باشد . اين عقل كلى است كه الهام بخش درون من است ، عقل كل گلزار و سرو و سنبلى دارد كه اين گونه سخنان به منزله بوى آنها است .
اما متوجه باشيد كه گاهى بوهاى ساختگى مشام انسانى را فريب مىدهد ، و انسان را به گمان گل مىاندازد ، در صورتى كه گلى وجود ندارد ،

820

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 820
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست