responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 785


من با اين ناله ها كه سر مىدهم ، شكايت از جان جان نمىكنم ، بلكه واقعه را بيان مىكنم . اگر دل مىگويد : من از آن جان جانان رنجيده‌ام ، يك نوع نفاق سست و موهوم است كه ابراز مىكند .
بيا تو اى فخر راستان ، اى دل عزيز ، راستى كن ، اى تو صدر عالم معنى و من آستان تو .
در اين بيت به جان جان اشاره مىكند و مىگويد : اى جان جان ، با من آن چنان رفتار كن كه حقيقت تو اقتضا مىكند . نه خواسته هاى طبيعى من .
اين مفاهيم صدر و آستان ، و بالا و پايين در عالم معنى وجود ندارد ، چنان كه در آن جهان كه يار جلوه مىكند ما و من مطرح نمىباشد .
اى روح كلى ، اى كسى كه جانش از ما و من رهايى يافته است ، اى راز لطيف هر مرد و زن [1] هنگامى كه مرد و زن از خصوصيات صنفى خود ملقى شوند ، يك واحد خواهند بود ، آن واحد هم تويى ، چنان كه وقتى كه خصوصيات ( اعداد ) منفى شد ، فقط يك تو باقى خواهد ماند . اى روح كلى اين من و ما را براى آن مطرح ساخته‌اى كه نقش عبوديت و خداوندى را طرح نمايى .
« اگر مقصود از اين « تو » كه ما از آن روح كلى تعبير نموديم ، خود خداوند بوده باشد معنايش اين است كه آن هدف كلى كه خداوند از آفرينش داشته است ، اين بوده است كه آن وجود بسيط در حالت تفصيلى با هر دو عنوان عبوديت و معبوديت جلوه نمايد . و چنان كه در گذشته و در مباحث آينده نيز متذكر خواهيم گشت : اين مطلب ده ها سؤال در دنبال



[1] در بارهء معناى مرد و زن در ابيات مثنوى گاهى ممكن است معناى ديگرى قصد شود كه به معناى عموم فاعل و منفعل مىباشد . .

785

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 785
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست