نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 581
حركت آفتاب گاهى بالاى سر ماست ، و گاهى از افق ما دور مىشود ( نتيجه حركت زمين ) . ستارگانى كه در چهار آسمان مىتابند ، و گاه ديگر مبتلا به احتراق مىباشند آن ماه پر نور هم گاهى مهتابش دلها را مىانگيزد و گاهى ديگر از رنج حركت مانند خيال باريك مىباشد . همين زمينى كه ما در آن سكونت داريم و براى ما خيلى ساكن و با ادب جلوه مىكند ، گاهى چنان به زلزله مىافتد كه همه را تاب و تب مىگيرد ، و تلفات بىشمار وارد مىآورد ، چه بسا از نتيجهء باقيمانده اين زلزله ها كه در زمين اتفاق افتاده است خرابىهاى فراوانى مانند خرده ريگها ديده مىشود . همين هواى پاكيزه كه با روح ما دمساز است ، و اگر نباشد نمىتوانيم تنفس نموده و به حيات خود ادامه بدهيم ، گاهى آن چنان و با در روى مىافتد كه عفونى گشته همهء جانداران را در خطر مرگ مىاندازد . اين ماده حياتى آب كه هيچ نبات جاندارى بدون آن نمىتواند زندگانى كند ، در يك گودى مىماند و گند و بوى عفونى مىگيرد . اين آتش شعله ور كه گاهى با تصعيد زبانه هاى بس كلان خود باد و بروتى نشان مىدهد ، بادى بر او نداى مرگ مىدهد . اين خاك كه مايه گلهاى رنگارنگ بهارى است ، يك باد آن را از هم متلاشى مىسازد . به دريا نيز بنگريد كه چگونه اضطراب و امواج كوه پيكر خود از تبديلات درونى او خبر مىدهد . اينها همه موجودات جزئى بودند كه من بعضى از آنها را شمردم . اين تحولات و كون و فسادها همه و همه نتيجهء كون و فساد و تبدلاتى است كه در خود همين چرخ برين انجام مىگيرد ، اين چرخ برين به منزله كليات موجودات زمينى است كه ملاحظه كرديم ، خود اين چرخ گاهى در
581
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 581