نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 582
پايين ، گاهى در بالا ، مخلوطى از سعد و نحس ، و به عبارت كلىتر : چرخ هم مانند همين موجودات تحت قوانين تحول و كون و فساد در جنب و جوش مىباشد . اكنون اى انسان كه جزئى مخلوط از كليات هستى ، حالت هر منبسط را بشناس . آرى چون تو از حيث موجوديت از ساير اجزاء جهان مهمترى تو مىتوانى اين درك را داشته باشى ، اگر چه فهم عميق براى انسان اسباب اندوه و غم مىباشد ، ولى اين اندوه عالىترين نتيجه را در بر دارد . پس از آن جهت كه مبادى كلى در همين جهان در درد و رنج به سر مىبرند ، اجزاء آنها يا جزييات آنها هم بايستى از اينها تبعيت كنند . « البته مقصود از درد و رنج در اين مورد ، درد و رنج عضوى نيست چنان كه ذيلًا توضيح مىدهد » مخصوصاً با در نظر داشتن اين كه اين جزييات جايگاه تكاپو و تفاعل اضداد است ، در تفاعل اضداد هر موجودى بدان جهت كه تشخيص و تعين خود را از دست خواهد داد ، نوعى از رنج و درد را بايستى متحمل گردد . تو كه از اضداد چهارگانه جمع شدهاى ( آب و آتش و خاك و باد ) . [1] آرى اگر درست دقت كنى ، خواهى ديد كه زندگانى از اتحاد اضداد نتيجه مىشود ، و همين كه اتحاد به هم خورد و جنگ شروع شد و يكى از آن اضداد به ديگرى غلبه كرد ، مرگ موجود فرا خواهد رسيد در اين جهان اضداد جاى شگفت نيست كه : گوسفند از گرگ بترسد
[1] در فلسفه قدما و مواد اوليهء هر چيزى مركب از عناصر چهارگانه بوده است كه در فوق شمرديم ، ولى اين نظريه در دروانهاى اخير به كلى غلط از آب در آمده است ، نه فقط عناصر چهار ماده مزبور منحصر نيستند بلكه آن چهار ماده اصلا عنصر نيستند . .
582
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 582