نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 537
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 848)
< فهرس الموضوعات > عذرى كه نادان مىآورد < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > تفسير ابيات < / فهرس الموضوعات > < شعر > مانده آن همره گرو در پيش او خون روان شد از دل بىخويش او ( ( 1177 ) ) يارم از زفتى سه چندان بد كه من هم به لطف و هم به خوبى هم به تن ( ( 1178 ) ) بعد از اين ز ان شير اين و بسته شد حال ما اين بود كت دانسته شد ( ( 1179 ) ) از وظيفه بعد از آن اين اميد بُر حق همىگويم تو را و الحق مرّ ( ( 1180 ) ) گر وظيفه بايدت ره پاك كن هين بيا و دفع آن بىباك كن ( ( 1160 ) ) عذر احمق بدتر از جرمش بود عذر نادان زهر هر دانش بود < / شعر > عذرى كه نادان مىآورد جهالت چنان كه از روشن شدن خود امر و حقايق جلوگيرى مىكند ، همچنين تمام موضوعات و نتايج مربوطه را نيز براى مرد جاهل غير قابل هضم مىسازد . حتى تقصير را هم كه مرتكب مىشود ، بايستى وضع روانى او را در نظر گرفت كه : در بارهء آن تقصير كه مرتكب شده است ، حقيقتاً چه اندازه مجرم مىباشد ؟ هنگامى كه نادانى به يك فرد حكمفرماست ، براى او قانون و مصلحت و مفسده و شخصيت و فرد و اجتماع يك عده مفاهيم تاريكى هستند كه فقط نمودهاى بسيار ابتدايى يا شبحى آنها براى او مطرح است ، و به همين جهت است كه اگر بزهى را مرتكب شود و بخواهد به ارتكاب آن بزه عذر بياورد مطابق ارزيابى كه در بارهء بزه انجام داده است ، پوزش خواهد طلبيد ، به همين علت است كه گاهى عذر او به قول معمولى بدتر از گناه مىباشد . زيرا به جهت نادانى ممكن است عذر را طورى بيان كند كه خود آن عذر از نظر مقررات اخلاقى و يا دينى و يا غير ذلك ممنوع و جرم شناخته شود . تفسير ابيات هنگامى كه خرگوش به نزد شير مىرسد ، و شير را در حال غضب و غرش مىبيند مىگويد : امانم بده كه عذر دارم ، تو پادشاه و امير ما
537
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 537