responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 536


عذر گفتن خرگوش به شير از تأخير و لابه كردن < شعر > ( ( 1157 ) ) گفت خرگوش الامان عذريم هست گر دهد عفو خداونديت دست باز گويم چون تو دستورى دهى تو خداوندى و شاهى من رهى ( ( 1158 ) ) گفت چه عذر اى قصور ابلهان ؟
اين زمان آيند در پيش شهان ؟
( ( 1159 ) ) مرغ بىوقتى سرت بايد بريد عذر احمق را نمىبايد شنيد ( ( 1160 ) ) عذر احمق بدتر از جرمش بود عذر نادان زهر هر دانش شود ( ( 1161 ) ) عذرت اى خرگوش از دانش تهى من نه خرگوشم كه در گوشم نهى ( ( 1162 ) ) گفت : اى شه ، ناكسى را كس شمار عذر استم ديده‌اى را گوش دار ( ( 1163 ) ) خاصه از بهر زكات و جاه خود گمرهى را تو مران از راه خود ( ( 1164 ) ) بحر كو آبى به هر جو مىدهد هر خسى را بر سر و رو مىنهد ( ( 1165 ) ) كم نخواهد گشت دريا زين كرم از كرم دريا نگردد بيش و كم ( ( 1166 ) ) گفت دارم من كرم بر جاى او جامهء هر كس برم بالاى او ( ( 1167 ) ) گفت بشنو گر نباشم جاى لطف سر نهادم پيش اژدرهاى عنف ( ( 1168 ) ) من به وقت چاشت در راه آمدم با رفيق خود سوى شاه آمدم ( ( 1169 ) ) با من از بهر تو يك خرگوش دگر جفت و همره كرده بودند آن نفر ( ( 1170 ) ) شيرى اندر راه قصد بنده كرد قصد هر دو همره و آينده كرد ( ( 1171 ) ) گفتمش ما بندهء شاهنشهيم خواجه تاشان گه آن درگهيم ( ( 1172 ) ) گفت شاهنشه كه باشد ؟ شرم دار پيش من تو نام هر ناكس ميار ( ( 1173 ) ) هم تو را و هم شهت را بر درم گر تو با يارت مگر ديد از برم ( ( 1174 ) ) گفتمش بگذار تا بار دگر روى شه بينم برم از تو خبر ( ( 1175 ) ) گفت همره را گرو نه پيش من ور نه قربانى تو اندر كيش من ( ( 1176 ) ) لابه كرديمش بسى سودى نكرد يار من بستد مرا بگذاشت فرد < / شعر >

536

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 536
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست