نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 530
در تأديب و رياضت و تزكيهء درون بكوش تا نورانيت درونى در تو ايجاد شود ، آن گاه كه اين روشنايى درونى براى تو دست داد حقايق را درك خواهى كرد . مىگويد : ممكن است بگوييد شناسايى حقايق روى چه علت احتياج به فروزان شدن نور درونى دارد ؟ پاسخ سؤال شما روشن است ، زيرا مىتوانيد با مقايسه جهان درونى به جهان برونى اين اصل را درك كنيد كه تنها نور است كه مىتواند اشياء را براى ما قابل ديدن بسازد ، آيا ما مىتوانيم در جهان فيزيكى بدون نور رنگها را تشخيص بدهيم ؟ البته نه ، همچنين براى ديدن حقايق درونى نيز به تابش نورى عالىتر احتياج داريم . بسيار خوب آيا همين نور درونى مىتواند عالىترين حقيقت ( عقل كلى ) را كه زير بناى جهان هستى است ببيند ؟ مىگويد : البته نه ، چنان كه نور فيزيكى نمىتوانست حقايق درونى را قابل رويت بسازد ، همچنان نور درونى ابتدايى هم نمىتواند زير بناى حقايق درونى را قابل مشاهده بسازد ، ولى نور ديگرى داريم كه همين نور ابتدايى در مقابل آن مانند حقيقتى است كه بايستى با نور شناخته شود ، اين همان نور الهى است . اين نور الهى ديگر مخلوط به روشنايىهاى عقل جزئى و حواس نيست كه ساخته شدهء عقل كل باشد ، و نتواند عقل كل را درك كند ، اين نور الهى است كه نه تنها عقل كل را در مىيابد بلكه مىتواند قلب شما را مانند جايگاهى براى خداوند بزرگ آماده بسازد . ملاحظه مىشود كه جلال الدين تا اينجا چه مطالب فوق العاده با عظمت را در باره عقل كه همگى مربوط به يكديگر بودند بيان نمود . در اين نقطه جلال الدين كمى توقف كرده در بارهء اصل « شناسايى اضداد با يكديگر » گفتگو مىكند : < شعر > ( ( 1133 ) ) پس به ضد نور دانستى تو نور ضد ضد را مىنمايد در صدور < / شعر > در همين گفتگوى مختصر كه يكى از حساسترين مسائل حكمت الهى خود را به جلال الدين عرضه كرده است مانند اين كه خود به خود حل مىشود و از بين مىرود . مىگويد : اين كه در امتداد قرون و اعصار افكار بشرى خود را به زحمت انداخته مىخواهند حقيقت خدا را مانند يك نمود فيزيكى بشناسند و همواره ناتوان و مضطرب و متحير گشتهاند ، اگر
530
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 530