نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 526
از اين اصل مطلب ديگرى را مىتوانيم استفاده كنيم ، و آن اين است كه شناختن رنگها به وسيلهء نور به جهت قانون : « تعريف الاشياء باضدادها » . ( اشياء با اضداد خود شناخته مىشود ) . صورت مىگيرد ، پس اين يك قاعدهء كلى است كه براى شناخت همه جانبه اشياء مجبوريم اضداد آنها را بشناسيم . مهمترين نتيجهاى كه از اين قاعده مىگيريم اين است كه : ما هرگز نخواهيم توانست به حقيقت خداوندى پى ببريم ، زيرا كه براى او ضدى در ميان اشياء وجود ندارد . شيخ محمود شبسترى مىگويد : < شعر > اگر خورشيد بر يك حال بودى شعاع او به يك منوال بودى ندانستى كسى كاين پرتو از اوست نكردى هيچ فرق مغز از پوست ظهور جملهء اشياء به ضد است ولى حق را نه مانند و نه ندّ است چو ذاتش را نباشد ضد و همتا نمىدانم چگونه دانى او را < / شعر > البته بيتى را كه شبسترى گفته است ، شاملتر از بيت جلال الدين است ، زيرا چنان كه گفتيم : اشياء را با امثال و ساير موجودات مربوطه هم مىشود شناخت ، فقط شناسايى منحصر به ضد نيست ، و اين مطلب را شبسترى در ابيات فوق متوجه شده است كه مىگويد : « ولى حق را نه مانند و نه ند است » . خلاصه ديده گان ما او را نمىتواند درك نمايد ، ولى او تمام حقايق را و از آن جمله ديده گان ما را مىبيند ، اگر بخواهى اين مطلب روشنتر شود به مسئله شكافتن كوه و افتادن موسى از ديدن نور عظمت خداوندى دقت كن . جريان منظم حقايق از معنى شروع گشته در معنى ختم مىشود ، چنان كه صورت از آواز و سخن بر مىخيزد ، او از و سخن از انديشه و انديشه از درياى عقل . پس از آن كه صورت در جهان هستى نمودار
526
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 526