responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 376


< فهرس الموضوعات > جاى سپاس است كه نيرومند تبه كار هم تبه كارى خود را دريابد < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > تفسير ابيات < / فهرس الموضوعات > < شعر > ( ( 807 ) ) آن يهودى شد سيه روز و خجل شد پشيمان زين سبب بيمار دل < / شعر > جاى سپاس است كه نيرومند تبه كار هم تبه كارى خود را دريابد مىگويد : هنگامى كه آن پادشاه ستمكار ديد كه مردم بدون پروا از شعله هاى سوزان آتش ، خود را در زبانه هاى آن فرو مىبرند ، به خود آمد و نادم گشت و سياه رويى خود را درك كرد . و اين مورد حقيقتاً جاى شكر است ، زيرا انقلاب روحى يك موجود ديو سيرت شيطان صفت و به خود آمدن او ، به اضافهء اين كه مردم را از دست او رهايى مىبخشد ، ضمناً اثبات مىكند كه گاهى مىشود كه انسان در عين تبه كارى خود را دريابد چنان كه مىگويند : يزيد بن معاويه نيز پس از ماجراى خونين دشت نينوا حالت ندامت پيدا كرده گفت اى كاش من با حسين عليه السلام چنين معامله‌اى را نمىكردم .
بلى ، گاهى وجدان انسانى از اعماق جان سر مىكشد ، ولى موقعى است كه نفس حيوانى انسان كارهاى خود را انجام داده هزاران انسانها را به خاك و خون كشيده است . گويى نوشداروهايى آورده‌اند كه به سهراب مرده بخورانند .
تفسير ابيات پس از مشاهدهء جريان كودك و مادر ، مردم با ايمان از مرد و زن خود را در آتش مىافكندند . اين فدا كارى و اين دست شستن از زندگانى شيرين ، نه مأمور اجرايى داشت و نه كسى به انداختن آنها در آتش ، موكل شده بود . آرى اين عشق بود كه بدون هيچ انگيزه و بدون احساس تلخى و ناگوارى ، عاشق را به سوى دوست مىكشد . چگونه مىكشد ؟ موكشانش مىكشد تا كوى دوست . شوق و علاقهء مردم به سوختن در آتش به جايى رسيد

376

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 376
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست