نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 377
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 848)
كه مأمورين آن پادشاه در صدد جلوگيرى مردم از افتادن در آتش بر آمدند . آن پادشاه جحود كه نيرنگ جاهلانهاى كشيده بود ، خجل گشت و پشيمانى به سراغش آمد . آن پشيمانى كه از هزاران كيفر طبيعى شديدتر و مؤثرتر است . چرا پشيمان نگردد و خجل نشود ؟ زيرا اين مقدار شعور داشت كه بفهمد كه اين فدا كارى و بازى با اساسىترين اصل ( اصل حيات ) نمىتواند شوخى بوده باشد . و آنگهى هنگامى كه عاشقى در آتش عشق مىسوزد ، سنگ خارا نيز نمىتواند در مقابل شعله هاى آن آتش خاموش بنشيند ، و با ديده گان خيره در آن ننگرد . آرى مردم در ايمان عاشقتر ، و در از بين بردن كالبد مادى در راه عشق مطلق صادقانه تر گشتند . مكر شيطانى كه در پيش پاى مردم گسترده بود به پاى خود پيچيد ، و سپاس خدا را كه ديو هم خود را سياه روى ديد . اى افراد انسانى هوشيار باشيد . اى افراد انسانى در هر طبقه كه هستيد به خود بياييد ، آن چه را كه به روى ديگران مىماليد و آن چه را كه به پاى ديگران مىپيچيد روزى گريبان گير شما خواهد گشت . باز بگوييم : « و ان ليس للانسان الا ما سعى و ان سعيه سوف يرى » . ( براى انسان چيزى نخواهد رسيد مگر آن چه را كه عمل كرده است ) . آرى : < شعر > اين جهان كوه است و فعل ما ندا سوى ما آيد نداها را صدا < / شعر >
377
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 377