نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 313
به دست آوردن آن چيز براى خود توانايى احساس مىكنى ، و هر كارى را كه مورد تمايل نيست به خدا نسبت مىدهى . و اين مطلب را كه جلال الدين مىگويد ، يكى از مسائل بسيار عالى است كه مطرح كرده است ، زيرا هنگامى كه تمايل انسان ، مخصوصاً مرتبهء شديد آن ، به يك چيز تعلق پيدا مىكند ، قدرت و توانايى خود را آن چنان مشاهده مىكند كه مانند ناپلئون مىگويد : من در دنيا چيز محالى سراغ ندارم ، زيرا ناپلئون آن چه را كه براى خود مىخواست ممكن مىدانست و آن آقايى تمام دنيا بود نه فقط اروپا . و بالعكس انسان هنگامى كه ميل به چيزى ندارد ، دائماً مىخواهد آن را از حيطه توانايى خود خارج بسازد ، گاهى به قضا و قدر نسبت مىدهد ، و در زمان معاصر ما فردى كه نمىخواهد اصلاح شود ، فوراً مىگويد : مادامى كه اجتماع اصلاح نشده است ، من چگونه مىتوانم راه روشن را انتخاب كنم ؟ البته اين استدلال دوم تا حدودى درست است ، زيرا اجتماع در ساختن فرد نقش بسيار مهمى را ايفا مىكند . ولى اگر درست دقت شود ، واقعيت آن چنان نيست كه به طور كلى تابع اين ايده باشد . يعنى اين كه فرد ساخته شدهء اجتماع است چنان كه اميل دوركايم مىگويد ، تا حدود زيادى مبالغه است ، زيرا ما مىبينيم : تمام تحولات علمى و سياسى و اجتماعى و دينى و اخلاقى به توسط افرادى انجام گرفته است كه درست به خلاف سمت حركت اجتماع حركت كردهاند سپس مىگويد : < شعر > انبياء در كار دنيا جبريند كافران در كار عقبى جبريند انبيا را كار عقبى اختيار كافران را كار دنيا اختيار < / شعر > روى محاسبه فوق اين مطلب نتيجه گرفته مىشود كه : چون انبياء به كار دنيا ميل ندارند ، بنا بر اين دخالت و فعاليت آنها در كارهاى دنيوى به طور جبر و اكراه انجام مىگيرد . و بالعكس از آن جهت كه سراى پشت پرده و دنياى
313
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 313