نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 311
كه براى او اثبات شده سمت كار را نشان مىدهد ، مىتوانست علت كامل اقدام به كار يا خود دارى از آن بوده باشد ، ولى تعليم و تربيت و تلقين روانى همهء آنها را بر هم مىزند . پس ممكن است بگوييم : اختيار وجود دارد . و ممكن است معناى ديگرى از مصرع مزبور اراده شود ، و تقريباً همان مضمون كه به انورى نسبت داده شده است كه مىگويد : < شعر > اگر محول جان جهانيان نه قضاست چرا مجارى احوال بر خلاف رضاست ؟ بلى قضاست بهر نيك و بد عنان كش خلق بدان دليل كه تدبيرهاى جمله خطاست < / شعر > اگر تو بگويى : استاد يا تلقين كنندهاى كه مىخواهد مخالف طبيعت كودك كارى انجام دهد ، اين استاد از جبر غفلت ورزيده حقيقت بر او پوشيده شده است ، اگر درست گوش فرا دهى . جوابى به اين تو هم بىجاى تو خواهم گفت . مىگويد : اين حسرت و زارى كه در هنگام بيمارى از تو سر مىزند ، كشف مىكند از اين كه تو از خواب غفلت كه در حالت بهبودى سر تا پاى ترا فرا گرفته بود ، بيدار گشته رو به خالق الاسباب و العلل نمودهاى . در همين حال بيمارى است كه تو از گناهان خود استغفار مىكنى ، زشتى گناهان بر تو آشكار مىگردد . در حال بيمارى است كه از كردارهاى خود نادم گشته ، مىگويى : اگر بهبودى يابم براه حق و حقيقت روم ، با خود چنين عهد و پيمان مىبندى كه دائماً در اطاعت خدا خواهم بود . پس با اين مقدمات يقين كردى كه بيمارى براى تو هوش و بيدارى ارمغان مىآورد . پس از اينجا يك اصل براى تو روشن مىگردد ، و آن اين است كه هر كس كه در اين زندگانى دردى دارد تنها اوست كه بويى از توجه به خدا برده است ، و همچنين هر كس كه در اين دنيا بيدارتر است ، او پر دردتر است . اين مطلب هم فى نفسه مسئلهء بسيار مهمى است كه هشياران تاريخ
311
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 311