نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 261
بر آيد ، در يك نفس همهء اندوخته هاى مادى دنيا مانند گردى به هوا پاشيده مىشود كه ذرّهاى از آن دستگيرت نگردد . آن گاه وزر سنگين و وبال جانكاهش به دوش روح ظريف تو خواهد ماند . و اگر بخواهى به سوى خدا از روى حقيقت رهنمون گردى ، تمام وزرهاى تو را مانند پنبهاى كه در مقابل شرار آتش محو مىگردد ، نابود خواهد ساخت . اگر در جهان تخيل بودى همين كه واقعاً به سوى خدا روى آوردى آن خيال را به حكمت مبدل خواهى ساخت ، زيرا وقتى كه نور خداوندى بر يك دل تابيدن بگيرد ، بدون شك تاريكىها روشن گشته ، خس و خاشاكها مبدل بدسته گلهاى عطر آگين مىگردد . اگر در اين راه خرابت كند گنجها از تو بروز خواهد كرد ، خارهاى جسم تو را گل ، و نمودهاى مادى تو را به روح و جان مبدل خواهد ساخت . عواملى كه تا كنون براى تو گمان آورد و ترديد آور بود همه را مبدل به يقين خواهد كرد . همان عواملى را كه سابقاً براى تو انگيزه كين و عداوت بود وسيلهء مهر و محبت خواهد ساخت . آرى اين همان خداست كه آتش را براى ابراهيم خنك و گوارا و تسليم نمود . مىگويد : < شعر > از سبب سازيش من سودائىام وز سبب سوزيش سوفسطائىام < / شعر > پس از بيان قدرت خداوندى بر به هم زدن هر گونه رو بناهاى طبيعت ، و اين كه جهان هستى در مقابل توانايى او به اندازهء ذرّهاى اهميت ندارد مىگويد : از يك طرف خداوند جهان را محل اسباب و مسببات ( علل و معلولات ) قرار داده تمام موجودات و اجزاء آنها را آن چنان به يكديگر پيوسته و هماهنگ كرده است كه عقول بشرى حيران است . از طرف ديگر همين پيوستگىها و ارتباطات و قوانين جاريه در
261
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 261