نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 211
شود ، اين گونه تماسها و انقلابهاى درونى هم در ميان افراد بشر زياد ديده مىشود ، به نظر مىرسد در اين قسم هم رهبر حقايق و واقعيات را نمىتواند در درون راهرو ايجاد كند ، بلكه كارى كه مىكند اين است كه راهرو با استعداد ، آمادگى شگفت انگيزى براى پذيرش حقايق پيدا مىكند ، به طورى كه براى به دست آوردن آن آمادگى ممكن است سالهاى طولانى وقت احتياج داشته باشد كه چنين انفجارى در روح او روى بدهد ، يا روح استعداد چنان بارورى را داشته باشد . و هرگز نمىتوان گفت : شمس تبريزى در تمام زندگانيش فقط با جلال الدين رومى روبرو گشته است ، بلكه بدون ترديد اشخاص ديگرى را هم ديده و ضربهء روانى را وارد ساخته است ، ولى تأثيرى كه از ضربهء روانى شمس تبريزى در جلال الدين نمودار گشته است در كس ديگر ديده نمىشود ، اين تأثير به جهت استعدادى بوده كه در خود جلال الدين نهفته بوده است . سوم - تأثير راهبر در روح راهرو چنان عميق و گسترده مىگردد كه در حقيقت مانند جزء روح راهبر مىباشد ، يا راهبر جزء روح راهرو مىگردد . اين اتحاد در وجود ، چنان كه در پديدهء عشق به طور مختصر گفتيم در درون انسانى قابل مشاهده است . چهارم - گاهى چنين است كه ارشاد كننده ، يا به اصطلاحى كه ما در اين مبحث به كار برديم ، راهبر موجودى مىشود كه راهرو فعاليت بىنهايت روحى خود را در او اشباع مىكند ، تمام تمايلات و رغبات و تصورات و تجسمات و اراده ها و تصميمهايش يك باره در اختيار آن موجود قرار مىگيرد كه آن را راهبر مىداند . از آن جا كه در اين قسم سر سپردگى روان راهرو حالت طبيعى خود را از دست داده است ، ممكن است حتى خود دوستى و ديگر دوستى و ساير محبتها و پرستش و عاطفه ها به كلى در راه همان راهبر بسيج شوند . اگر در اين حالت كه منطق و انديشه ها مفاهيم غير طبيعى به خود گرفتهاند ، كمترين مسامحهاى روى بدهد ممكن است فرد مورد عشق ( راهبر ) ن معبودى به خود گرفته از سير و سلوك راهرو كاملا جلوگيرى نمايد . پنجم - راهبر در نظر راهرو جنبهء طبيعى خود را از دست داده عنوان « طريق الى الله » را پيدا مىكند ، در اين صورت بايستى راهبر به عنوان يك موجود انسانى كه
211
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 211