نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 163
احساس كنيم كه جنبهء ماده پرستى ما خراب مىشود ، هيچ نبايد وحشت كنيم ، زيرا اين يك خرابى است كه مهمترين آبادى را در دنبال دارد . اگر اين تعليم و تربيت آب زندگانى معمولى را در بدن ما بخشكاند ، به آن معنا نيست كه ما را از حيات ساقط خواهد كرد ، بلكه پاك كردن جوى كالبد ما است كه به جاى آن آب حيات پايندگى را روان خواهد ساخت . اگر براى بر آوردن تير خود پرستى و هوا پرستى ، پوست غرايز حيوانى ما را بشكافد ، نبايد ناله كرد ، زيرا اگر تير خود پرستى بيرون برود ، احساس زندگانى به طور اصيلتر خواهد بود ، و از درد كشيدن تير كه از لذايذ نسبى دنيوى در درون ما خليده است ، رهايى خواهيم يافت . اكنون كه مطلب به اين جا رسيده است ، اين مسئله پيش مىآيد : كه چه مىشد اگر انسانها مىتوانستند راه تكامل را پيش بگيرند ، و شخصيت الهى خود را به ثمر برسانند ، بدون اين كه به اين منجلابهاى مادى و درد بيرون آمدن از آنها مبتلا گردند ؟ در پاسخ اين سؤال مىگويد : < شعر > كار بىچون را كه كيفيت نهد ؟ اين كه گفتم هم ضرورت مىدهد < / شعر > حاصل اين پاسخ اين است كه اين بيانات كه من در اين باره مىگويم مطابق ضرورتى است كه از گنجايش فهم انسانى ناشى مىگردد ، براى فهم حكمت نزول روح به جهان آلودگىها ، و لزوم تربيت براى رجوع به عالم اصلى خود ، و تحمل ناگوارىها و تلخىها در اين راه ، ذوق ديگرى لازم است و راه ديگرى را بايد سپرى كرد . احتمال مىرود كه مقصود از بيت مزبور اين باشد : ما كه تربيت نفوس را با تزكيه و تحمل سختىها ، به ويران كردن جسم يا ويران كردن خانه براى به دست آوردن گنج ، يا بريدن آب از جوى بدن ، و يا شكافتن پوست براى در آوردن تير ، تشبيه كردهايم ، براى فهم معمولى انسانها
163
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 163