نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 136
« و همچنين » انسانها فلزهايى را كه از قبيل طلا و نقره براى زينت آلات يا به عنوان ساير متاعهاى قيمتى مىگذارند و كفهايى در روى آنها نمودار مىگردد . خداوند براى حق و باطل چنين مثال مىزند . اين كفها پايدار نبوده محو خواهد گشت ، و آن چه كه براى انسانها سودمند است پايدار خواهد بود . اينها مثلهايى است كه خداوند براى شما مىزند ) . اين آيه يكى از با عظمتترين حقايق انسانى را بيان مىكند ، و چنان كه در مورد خود بحث خواهيم كرد : اين آيه حقايق سودمند براى مردم را موتور و نيروى محرك تاريخ مىداند ، و رانندهء آن خود انسانها هستند ، چنان كه از آيهء « إِنَّ الله لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ » 13 : 11 [1] روشن مىشود . ( خداوند در هيچ دستهاى از انسانها دگرگونى ايجاد نمىكند ، مگر اين كه آنان خودشان وسيلهء اين تحول و دگرگونى را ايجاد نمايند ) . خلاصه آن چه كه از اين آيه مربوط به ابيات مورد بررسى ما است ، اين است كه جلال الدين مىگويد : در راه تكامل شخصيت انسانى ، گرفتارىها و ناملايمات ، بلكه دست از جان شستن در حقيقت كنار زدن كفهاى ناچيز ، بلكه بر طرف ساختن آلودگىهاى مزاحم سير و سلوك مىباشد ، و براى اين كه انسان از آزمايش در آمده مانند طلا و نقره صاف و خالص ، از بوتهء امتحان بر آيد بايستى بسوزد و بگذارد و كفهاى كالبد مادى و ساير آلايش طبيعى را از خود دور بدارد . روايت در بارهء مداحى دو روايت از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله وارد شده است يكى : « احثوا فى وجوه المداحين التراب » [2] ( به صورتهاى متملقين مداح خاك بپاشيد ) و اين كنايه از سقوط مداح از مراتب عالى انسانى است . )
[1] سوره الرعد ، آيه 11 . . [2] سفينة البحار ، ج 2 ، ص 469 . .
136
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 136