responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 113


مىدهد ) بنا بر اين اثير چگونه مىتواند چيزى را نشان بدهد كه خود ساخته شدهء آن است ؟ سپس به ياد شمس تبريزى مىافتد ، و مىگويد : شمس تبريزى نور مطلق است ، ولى با نظر به مصرع دوم همين بيت كه مىگويد : ( آفتاب است و ز انوار حق است ) معلوم مىشود كه در بارهء شمس موجود مطلق را نمىديده است ، بلكه شمس در مقابل ساير موجودات جنبه مطلق داشته است كه ناپايدار و تاريك و پست مىباشد . و الا اگر مطلق به معناى حقيقى آن بر جلال الدين قابل پذيرش بود نمىتوانست بگويد :
آفتاب است و ز انوار حق است .
يعنى شمس به جهت رياضت روحانى توانسته است استعداد پذيرش انوار خدايى را به دست آورد ، يا توانسته است با زير پا گذاشتن ماديات و مقتضيات جسمانى ، شعاع الهى را كه در هر فرد انسانى وجود دارد نمودار بسازد ، و مانند جلال الدين رومى فردى را خيره نمايد . پس از آن در مقام حق شناسى بر آمده مىگويد : حالا كه نام شمس تبريزى به ميان آمد ، بايستى در وصف او هيجان روانى خود را ابراز نمايم .
باز در اين مورد حال جلال الدين منقلب گشته ، مانند يك انسان هجران كشيده كه از دوران وصال به ياد مىآورد و حق صحبتهاى ديرينه را ادا مىكند صحبت مىنمايد . اين ياد آورى فقط براى لذت بردن روحى خويش نيست ، بلكه با ياد او زمين و آسمان و عقل و روح و ديده ها همه و همه شكوفان و خندان مىگردند .
اكنون كه صحبت از شمس تبريزى به ميان آمده است ، كسانى كه به او مىگويند : چگونه و چرا به اين انقلاب روحى دچار شده‌اى ؟ يا اين كه اين سؤال را جنبهء طبيعى جلال الدين از روح او مىپرسد كه چرا به اين حال افتاده‌اى ؟ مىگويد : مرا به زحمت مىانداز ، من در حالت فنا به سر

113

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 113
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست