نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 750
< شعر > ( ( 1736 ) ) جمله شاهان بردهء بردهء خودند جمله خلقان مردهء مردهء خودند < / شعر > بياييد بندهء بنده خود نشويد جاى ترديد نيست كه قواى حيوانى كه در انسان آفريده شده است ، اگر چه در دوران كودكى مهار انسان را در دست گرفته و تمام حاكميت را در اختيار خود قرار مىدهند ولى چون انسان داراى روح است و چون انسان استعداد تكامل تا مقام بارگاه ربوبى دارد ، لذا بايستى تدريجاً اين قواى حيوانى را از قبيل شهوت و غضب و ساير غرايز را محدود ساخته به عنوان وسيله در حركت ، به سوى تكامل بهره بردارى نمايد . روى اين اصل بايستى شهوت و غضب و ساير نمودهاى حيوانى ، بندهء انسان بوده باشند ولى متأسفانه كه انسانها غالباً بندهء سر سپرده همين قوا قرار مىگيرند ، و دايماً در حال سقوط به سر مىبرند ، تا آن جا كه خداوند مىفرمايد : « أُولئِكَ كَالأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ » 7 : 179 ( 1 ) ( آنان مانند چار پايانند بلكه گمراه تر و پستتر ) . اينان ندارند كه قواى حيوانى كه بالاخره در آنها خواهد مرد ، يا با نظر به اصول تكامل بايستى حالت طغيان آنها را فرو نشانده و كشت ، آنها را نابود خواهد ساخت پس آنها كشته شدهء اين قواى مرده هستند . باز جاى اسف است كه همين انسان كه عاشق شهوت و غضب است خود معشوق و مورد محبت خداوند بزرگ است ، او با غفلت از اين نسبت بزرگى كه به خدا دارد خود را در لجنزار شهوت و غضب فرو مىبرد ، تا آن گاه كه بادهاى طبيعت خاك او را در فضاى نيستى بپراكند .
( 1 ) سوره الاعراف ، آيه 179 . .
750
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 750