responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 588


< شعر > ( ( 1322 ) ) در خود اين بذر را نمىبينى عيان ور نه دشمن بوده‌اى خود را به جان < / شعر > دقت كنيد گاهى خواهيد ديد شقىترين دشمن شما خودتان هستيد اگر پرده ها از روى حقايق ظاهرى برداشته شود ، خواهيم ديد كه : اغلب چاه ها كه ما در سيه چال آنها نابود مىگرديم ، خود ما آنها را كنده‌ايم . آن گاه است كه دشمنى خودمان براى خويش آشكار خواهد گشت . شايد تعجب كنيد كه چطور مىشود انسان دشمن خويش بوده باشد ؟ تعجب نكنيد كه هنگامى كه امير المؤمنين عليه السلام به ابن حارث مىگويد : اى پسر حارث برادرت را نمىبينم ؟ او مىگويد : يا امير المؤمنين عبائى بر دوش گرفته در مكه در خانهء خدا مجاور گشته ، مشغول عبادت است . حضرت فرمود : بگو بيايد پيش من ، هنگامى كه برادر علاء پيش امير المؤمنين آمد ، حضرت فرمود : اى دشمن خود ( يا عدى نفسه ) چرا گوشه گيرى كرده‌اى و خانوادهء تو را كه اداره مىكند ؟ گفت : مردم اداره مىكنند ، حضرت فرمود شيطان بر تو مسلط گشته است ، و كسانى كه عائله تو را اداره مىكنند فضيلتشان خيلى بالاتر از اين عبادت بىجايى است كه تو مىكنى .
در عبارت سانتهيلر در مقدمهء علم الاخلاق ارسطو چنين مىگويد :
« آن كس با خود به مبارزه برخاسته است كه نمىخواهد بداند كه از كجا آمده است ؟ و چيست آن ايده آل مقدس كه بايستى نفس خود را برسيدن به آن ايده آل تربيت نمايد » ؟ مانند شخص لذت جو كه غذايى را مىخورد و مىداند : آن غذا براى او ضرر دارد . و همچنين است ساير بد بختىها كه معلول جهالت يا هوى پرستى انسانها است . او با اين جهالت و هوى پرستى قيافهء دشمنى با خود گرفته است ، ولى نمىداند ، يا نمىخواهد كه به مبارزه با خويشتن پايان بدهد . و هنگامى اين قيافهء واقعى خود را در مىيابد

588

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 588
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست