responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 412


تفسير ابيات اندرز گويان به پادشاه گفتند : در كشتن اين مردم با ايمان اين اندازه افراطگرى و اسراف مكن . اين گونه اسراف و لجاجت ستم بر آنها نيست ، بلكه شعله در جان خود مىزنى . اين پادشاه مغرور كه مغز و تعقل خود را از دست داده بود ، نه تنها پيش نهاد مردان نيكو را نشنيد ، بلكه با آنها مانند دشمنان رفتار كرد . ولى آن ستمگرى و افراطگرى در كشتن و سوزاندن نهالهاى خداوندى ، به آن پادشاه « فرمان ايست » داد و گفت : بس است .
حال نوبت انتقام ماست ، آتشى كه براى از بين بردن انسانها شعله ور ساخته بود زبانه كشيد ، تا آن جا كه خود آن پادشاه و هم دستان او را تباه ساخت .
آنان از آتش زاييده بودند ، و بالاخره در كام آتش فرو رفتند . آنان آتشى بودند كه مؤمنان را مىسوزانيدند ، ولى نمىدانستند كه با اين آتش سوزى خود نيز به صورت خسى در مىآيند كه در شعله هاى همان آتش خواهند سوخت .
اصل آنان از هاويه بود ، بالاخره رو به سوى اصل خويش رفتند . چنان كه مادر جوياى فرزند خويش است ، و چنان كه آب با اين كه در حوض است ولى تدريجاً بخار شده به سوى منبع خويش مىرود ، آنان نيز كه از اصل آتش بودند آتشى افروختند ، و جانهاى انسانها را سوزاندن آن آتش فرو رفتند . نفسهاى ما هم جانهاى ما را اندك اندك به سوى خدا مىبرد ، كلمات پاكيزه به سوى اصل خويش روانه مىگردد .
نفسهاى تزكيه شده ما مانند

412

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 412
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست