responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 407

إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 848)


مختلف مىباشند ، چرا در اين موارد وراثت به يكسان منتقل نمىگردد ؟ و اگر در واقع مسئلهء سرشت اولى هم وجود داشته باشد ممكن است با اين شرط قبول كنيم كه شكل سرشت اولى آن چنان نيست كه به تمام معنى انسان را ساخته شده به اين جهان فرستاده باشند ، زيرا بنا بر اين فرض نه براى شخصيت معنايى مىماند و نه به تكامل آن ، و تعليم و تربيت يك مفهوم مسخره و خود فريبى جلوه خواهد كرد .
همچنين نه براى مسئوليتها موضوعى مىماند ، و نه آثار به ترتب بر آن مسئوليتها . . . .
< شعر > ( ( 875 ) ) هم ز آتش زاده بودند آن خسان حرف مىراندند از نار و دخان < / شعر > اصل تلازم سنخيت با پيوستگى اين اصل در فلسفهء گذشتگان با اين عبارت بيان مىگردد .
« السنخيه عله الانضمام » .
( سنخيت ميان دو چيز باعث ضميمه شدن ( پيوستن آنها ) به يكديگر مىباشد ) .
اين اصل تا حدود زيادى قابل قبول است ، زيرا ما مىبينيم كه جانداران چگونه با يكديگر در تعاون نوعى بسر مىبرند . ولى در غير جانداران ، اگر هم پيوستن به جهت يك عده عوامل طبيعى صورت بگيرد ، اين پيوستن آگاهانه نمىباشد ، لذا اين قانون در مورد جوامد يا جريان ندارد و يا از نوعى ديگر مىباشد .
اين پيوستگى در انواع هم جنس بچه علت است و چه انگيزه‌اى در اين پيوستگى دارند ؟ ممكن است جوابهاى گوناگونى در اين مورد داده شود ، كه جلال الدين آنها را بيان نكرده است .
از نظر افلاطون اين سؤال ، جواب بسيار روشنى دارد ، و آن اين است كه تمام

407

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 407
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست