responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 408


< فهرس الموضوعات > اجزاء و كل با همديگر مجانست دارند < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > هم سنخ بودنهاى عاريتى زائل شدنى است < / فهرس الموضوعات > افراد يك نوع به منزلهء سايه هايى هستند كه وجود حقيقى ندارند ، وجود حقيقى مخصوص همان نوع مثالى است كه جنبهء ما وراى طبيعى دارد ، بنا بر اين كشش افراد يك نوع يا انواع يك جنس به يكديگر به جهت همان نوع يا جنس حقيقى است كه در پشت پرده افراد را مىگرداند .
< شعر > ( ( 889 ) ) ذوق جنس از جنس خود باشد يقين ذوق جزو از كل خود باشد ببين < / شعر > اجزاء و كل با همديگر مجانست دارند اين اصل را جلال الدين در ابيات گذشته بيان كرده است ، و ما هم در شرح آن ابيات در بارهء آن بحثى كرده‌ايم ، و اگر در اين مورد مقصود از كل و جزء معنايى شبيه به نظريهء افلاطون بوده باشد ، قابل توجيه منطقىترى مىباشد . رجوع شود به مسئلهء « مثل » .
< شعر > ( ( 894 ) ) آن كه مانند است باشد عاريت عاريت باقى نماند عاقبت < / شعر > هم سنخ بودنهاى عاريتى زائل شدنى است اين هم يك اصل بسيار صحيحى است كه تشابه در نوع و جنس اگر عارضى باشد ، بدون ترديد پيوستگى ميان آنها عارضى بوده پوچ بودن خود را نشان خواهد داد .
در مسائل فردى و اجتماعى با اين تشابهات مصنوعى به طور خيلى فراوان روبرو هستيم . و مردم بىشخصيت مطابق حوادث و پيش آمدهاى گوناگون براى خود شخصيتى مشابه شخصيت مطلوب آن حادثه و پيش آمد مىسازند ، اين بىنوايان اختيارى همواره

408

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 408
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست