نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 254
< شعر > ( ( 522 ) ) با چنان قادر خدايى كز عدم صد چو عالم هست گرداند بدم < / شعر > ناچيزى آفرينش در مقابل توانايى خدا در اين ابيات باز جلال الدين چند مطلب بسيار عالى حكمت الهى و انسانى را متذكر مىگردد كه واقعاً مىتوان با مراعات آنها عالىترين گامها را در راه تكامل و ترقى برداشت : 1 - صدها جهان مانند همين جهان هستى در مقابل توانايى خداوند چنان ناچيز است كه مىتواند در يك لحظه آنها را به وجود بياورد . شيخ محمود شبسترى مىگويد : < شعر > تعالى الله قديمى كو به يك دم كند آغاز و انجام دو عالم < / شعر > خداوند مىفرمايد : « انما أمره إذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون » ( 1 ) ( توانايى او چنين است كه اگر بخواهد چيزى موجود شود فقط يك كلمهء « كن » ( باش ) خواهد گفت ) . البته اين كلمهء « كن » فقط براى تفاهم مردم است و الا احتياجى به همين كلمه هم وجود ندارد ؟ خلاصه بزرگترين مطلبى كه در اينجا ديده مىشود و باز در ابيات آينده جلال الدين آن را مورد دقت قرار خواهد داد ، اين است كه در آفرينش موجودات چنان كه براى خداوند وسيلهاى مورد احتياج نيست . همچنين گذشت زمان براى او مفهومى ندارد ، وجود او برتر از گذشت زمان است . به وجود آمدن جهان و اسير شدن آن به زمان ، مخصوص ذات خود جهان مادى است
( 1 ) سورهء يس ، آيهء 82 . .
254
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 254