نام کتاب : نقد النصوص في شرح نقش الفصوص نویسنده : عبد الرحمن بن احمد جامي جلد : 1 صفحه : 226
دريابد كه < شعر > مالك ملك بقاء جز واحد قهّار نيست قهرش آن كز غير در وادى او ديّار نيست اوست كز نور ظهورش مىنمايد اين و آن وانچه مىپنداريش عالم بجز پندار نيست آن كه هست و بود و باشد برتر از ادراك ماست وانكه هستش مىشمارد بينش أبصار نيست < / شعر > و چون بر حسب فرمودهء « كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِه » از هستى و يگانگى حقيقى حضرت صانع سبحانه اثرى در مصنوعات ظهور مىيابد كه پرتو شعور اهل تمييز از صغار و كبار بر آن مىتابد ، اكثر مردم مدركات به حواس را - تا بر يك و تيره مىيابند - موجود مىدانند به وجودى كه در به دو حدوث يافته و مستمر مانده . و در واقع استمرار نمايش آن مدركات - كه هر آينه از قبيل اعراض تواند بود - از وصول رحمت ايجادى بود ، كه لحظه فلحظه به هر يك رسد . و اشارت به اين است « العرض لا يبقى زمانين » ، كه شيخ اشاعره رحمة الله و رضوانه عليه بر لوح بيان نگاشته و بقاء را ثامن صفات سبعهء الهيه داشته . و بعضى امور معقول كه به رأى رؤيت « جوهر » نمايد ، و نمايشش بر يك وتيره مدّتها پايد ، آن نمايندگى و پايندگى از ديموميّت قيّوميّت آفريننده و پرورندهء او بايد شناخت و خود را به غلط نينداخت . < شعر > حادث ممكن كه نباشد به خود فيض وجودش متعاقب رسد < / شعر >
« 1 » اثر : اثرى JD
226
نام کتاب : نقد النصوص في شرح نقش الفصوص نویسنده : عبد الرحمن بن احمد جامي جلد : 1 صفحه : 226