و لا يعرف أحد حكم الإرادة إلا بعد وقوع المراد إلا من كشف الله عن بصيرته فأدرك أعيان الممكنات في حال ثبوتها على ما هي عليه ، فيحكم عند ذلك بما يراه . و هذا قد يكون لآحاد الناس في أوقات لا يكون مستصحبا . يعنى : هيچ احدى نمىداند حكم ارادت را ، مگر بعد از وقوع مراد ، به غير از كاملى كه حق - سبحانه و تعالى - ديدهء بصيرت او را گشاده باشد تا ادراك كند اعيان ممكنات را در حالت ثبوتش بر آن چه هست . پس حكم تواند كردن بدانچه مىبيند . و اين كشف كمّل انبياء و اولياء را در بعضى اوقات دست [ دهد ] نه آن كه دايمى باشد . بيت : < شعر > گاه گاهى چنين شود عطار بو كه اين دولتش مدام بود < / شعر > چنان كه حق - سبحانه و تعالى - حبيب خود را - عليه السّلام - فرمود كه : « قُلْ ) * . . . * ( ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ » فصرح بالحجاب . يعنى : بگوى اى محمد و اى حبيب حضرت احد كه من نمىدانم كه با من معامله بر چه نهج بتقديم خواهد رسيد ، و نيز نمىدانم كه [ 131 - پ ] با شما انتهاج كدام مناهج به حصول خواهد پيوست . و تصريح كن به حجاب ، تا عارفان متنبّه شوند كه بالاتر از اين مقام مقامى ديگر نيست ، و رفع حجاب مطلقا - به حيثيتى كه در ميان علم حق و علم بنده فرق نماند - متصور نيست . و ليس المقصود إلا أن يطلع في أمر خاص لا غير . و مقصود از اين كشف غير از اين نيست كه بنده اطلاع يابد بر بعضى امور ، نه بر هر چه حضرت الهى مطلع است بر آن . كما قال تعالى : « وَلا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ من عِلْمِه إِلَّا بِما شاءَ » [16] . و الله اعلم . بيت : < شعر > اى رحمت و قهرت از سببها بيرون وى يافتن تو از طلبها بيرون از قول زبان فايده اى نيست كه نيست اسرار تو از حروف لبها بيرون < / شعر >