الثناء بصدق [ 120 - پ ] الوعد لا بصدق الوعيد ، و الحضرة الإلهية تطلب الثناء المحمود بالذات فيثنى عليها بصدق الوعد لا بصدق الوعيد ، بل بالتجاوز . چون حضرت حق - سبحانه و تعالى - اسماعيل را - عليه السّلام - به وعد ثنايش كرد كه « كانَ صادِقَ الْوَعْدِ » [18] . شيخ - قدّس الله سرّه - شروع كرد به بيان اسرار صدق وعد در اين حكمت ، چنان كه بيان اسرار رضا بتقديم رسانيد . و ثناى عقلاء عادتا در مقابلهء خيرات مثنى عليه است نه در مقابله شرورش ، چه ثنا كسى را گويند كه مصدر نفع و نعم باشد نه مصدر ضرر و نقم . پس هر كه وعده كند به خير ، و به انجاز وعده قيام نمايد مدحت و ثنا را شايد ، و اگر ايعاد كند به مجرد وعيد ، مستحق ثنا نشود . و چون عفو كند و تجاوز از ايعاد نمايد سزاوار ثنا آيد . و لهذا أرسطو در كتاب طويل خويش به اسكندر بن فيلقوس نوشت كه : « صن وعدك عن الخلف فإنه شين و ثبت وعيدك بالعفو فإنه زين » . بيت : < شعر > شاها ملكا قد فلك را جز بهر سجود خم نكردى بر من كه پرستشت نكردم و ز ناكردن آن ستم نكردى آن چيست كه از بدى نكردم و ان چيست كه از كرم نكردى گفتى كه دهم سزاى جرمت چون وقت رسيد هم نكردى < / شعر > و ذات الهيه از آن روى كه منبع خيرات و معدن مبرات است ، طلب ثنا مىكند از بندگان خود بالذات ، از آن روى كه ايشان را از عدم به وجود آورد و حلل كمالات شأن بپوشانيد و مظاهر اسماء و صفات شأن گردانيد . و شرور امور اضافيه از آن كه عبارت است از عدم ملايمت مر طباع را . پس شرّ بودن شرّ به نسبت با ذات نيست ، چنان كه حضرت رسالت - عليه السّلام - در دعاى خود بدين معنى تنبيه نمود : « و الخير كله بيديك و الشرّ ليس إليك » . قال الله تعالى : « ما أَصابَكَ من حَسَنَةٍ فَمِنَ الله وَما أَصابَكَ من سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ » [19] ، بل به نسبت با ذات همه معدود است از خيرات ، چه اينها وجودات خاصهاند ظاهر شده در اين مظاهر لذلك اردفه بقوله تعالى * ( قُلْ كُلٌّ من عِنْدِ الله ) * . يعنى حسنات منسوبه به حق تعالى و سيئات مضافه به نفس تو ، همهء آن صادر است از حق سبحانه ، لا جرم همه