responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح فصوص الحكم نویسنده : حسين بن حسن خوارزمي    جلد : 1  صفحه : 167


و چون مصادقت و تناول موايد فوايد و معانى از ظروف حروف و مبانى مختص به قرآن نبود ، بلكه از جمله خواص كلام الهى بود ، شيخ - قدّس سرّه - تصريح كرد بدين معنى كه كلام حق به هر لسانى [ 57 - پ ] كه باشد در وضع آن لسان ادراك طرايف لطايف هر طايفه اى را از طوايف بحسب اختلاف طبقات و تفاوت درجات مختلف است و حضرت حبيب افصح أملح بدين معنى تنبيه كرد ، آن جا كه گفت ، « ان للقرآن ظهرا و بطنا و حدّا و مطلعا » . بيت :
< شعر > تو اى مقرى مگر خود را نگويى كاهل قرآنم كه از گوهر نه [ اى ] آگه تو مرد صورت كأني برهنه تا نشد قرآن ز پردهء حرف پيش تو ترا گر جان تو عمرى نگويم كاهل قرآنى به اخماس و به اعشار و به ادغام و اماله كى ترا رهبر بود قرآن بسوى سرّ يزدانى < / شعر > فان للحق في كل خلق ظهورا خاصا ) * يعنى مراد از كتب الهى مفهوم عموم ناس و هم مطلعان خواص است ، از براى آن كه حق را در هر يك از خلق ظهورى خاص است چه تجلَّى حق مر عباد را بحسب استعدادات ايشان است .
فهو الظاهر في كل مفهوم ، و هو الباطن عن كل فهم إلا عن فهم من قال إن العالم صورته و هويته ) * يعنى حق متجلى و ظاهر است در هر مفهوم و مدرك ، از آن روى كه مدرك است ، و مختفى است و باطن از هر فهمى ، از براى عدم ادراك فهوم جميع تجلَّيات و ظهورات حق را در مظاهرش ، مگر از فهمى كه مختفى نيست كه همه عالم را صورت حق و مظهر هويت او داند ، و در مقام اضمحلال رسوم و آثار هستى موهوم خويش به حكم « بى يبصر » هم به چشم دوست مشاهدهء او در جميع مظاهر كرده ، تواند گفت ، بيت :
< شعر > همه عالم پر است از اين دلدار ليس في الدار غيره ديّار نيست پوشيده آفتاب رخش ديده اى جوى در خور ديدار تا بسوزد ظلام قيد وجود آفتابى بر آيد از اسرار چون تو در خويشتن فنا گشتى گشت عالم پر از تجلَّى يار < / شعر > بايزيد - رحمة الله عليه - مىگويد : مدتى سى سال است كه با حق سخن مىگويم ، و خلق پندارند كه با ايشان مىگويم .
< شعر > مرد را در ديده آن جا غير نيست ز ان كه آن جا كعبه نى و دير نيست < / شعر >

167

نام کتاب : شرح فصوص الحكم نویسنده : حسين بن حسن خوارزمي    جلد : 1  صفحه : 167
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست