< فهرس الموضوعات > 3 . فص حكمة سبّوحية في كلمة نوحية < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > دليل اختصاص اين حكمت به نوح ( ع ) < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > در اينكه تنزيه صرف ، تحديد حق است < / فهرس الموضوعات > [ 3 ] فص حكمة سبّوحيّة في كلمة نوحيّة چون مرتبهء الهيّت و مبدئيت مرتبهء عالم أرواح است كه عقول مجرّدهاند ، و شأن ايشان تنزيه حق است از نقايص امكانيه ، از براى آن كه همهء كمالات ايشان بالفعل موجود است و نقصان در ايشان از حيثيت احتياج و امكان است بحسب وجودات مقيّده ، و تنزيه كننده تنزيه نمىكند حق را مگر از نقصى كه در خويش مىيابد . شيخ - قدّس سرّه - ارداف كرد حكمت سبوحيه را به حكمت نفثيه . و چون تنزيه حق - تقدّست ذاته - بر نوح - عليه السّلام - غالب بود ، چه او اوّل مرسلين است ، و از شأن رسول آن كه دعوت امّت به حقى كند كه واجب الوجود باشد و منزّه از نقايص امكانيّه و از روى غيرت نفى الهيت كند از هر چه اسم غيرت بر او واقع است ، اگر چه داند كه آن غير نيز مجلايى از مجالى الهيّه است . و بر قوم او غالب عبادت اصنام بود ، و او را تنزيه از آن اهتمام تمام ، لا جرم فص حكمة سبوحية را مقارن كلمهء نوحيه ساخت به جهت مناسبت در ميان اين دو سبّوح [ كه ] به معنى مسبّح است چون قدّوس و مقدّس . اعلم أن التنزيه عند أهل الحقائق في الجناب الإلهي عين التحديد و التقييد . فالمنزّه امّا جاهل و امّا صاحب سوء أدب . يعنى تنزيه نزد اهل حقايق در جناب الهى عين تحديد و تقييد است ، پس منزّه يا جاهل است يا بى أدب ، از براى آن كه تنزيه يا از نقايص امكانيه باشد فقط ، يا هم از نقايص امكانيه و هم از كمالات انسانيه و هر يك از اين دو پيش اهل كشف و شهود ، جناب الهى را تحديد و تقييد است ، چه اين منزّه تمييز مىكند حق را از جميع موجودات ، و حكم مىكند به ظهور او در بعضى مراتبش كه مقتضى تنزيه است نه در بعض [ 56 - ر ] مراتب ديگر ، كه مقتضى تشبيه است چون حيات و علم و ارادت و قدرت و سمع و بصر و غير اين . و حقيقت امر بر اين منوال نيست از آن كه موجودات به ذوات و وجودات و همهء كمالات مظاهر حقاند ، و حق در ايشان ظاهر و بر ايشان متجلَّى ، « و هو معهم أين ما