نتواند بود ، از آن كه تجلَّى نمىكند ذات حق - سبحانه و تعالى - بر موجودات مگر از وراى حجابى از حجب اسماء و صفات . و مراد از عطاياى [1] اسمائيه آنست كه مبدأ او صفتى باشد از صفات ، از حيثيت تعيّن و امتيازش از ذات . و عطاياى ذاتيه را مراتب است : اوّل فيض اقدس است كه فايض مىشود از ذات حق هم بر ذاتش ، و حاصل مىگردد از او اعيان و استعداداتش . و دوم آن كه فايض مىشود [ 30 - ر ] بر طبايع كليّه خارجيّه از اين اعيان . و سيوم آن كه فايض مىشود از آن طبايع بر اشخاص موجوده بحسب مراتب ايشان . و اين عطاياى ذاتى هميشه احدى النعت است كقوله تعالى : « وَما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ » [2] . و بحسب اسماء و صفات و مظاهر و قوابل آن متكثّر و متعدّد است . و عطاياى اسمائيه بخلاف اينست چه صادر از اسم رحيم را مضاد آنست يا صادر از اسم منتقم از براى تقيّد هر يك به مرتبه معيّنه . و مصدر عطاى ذاتى از روى اسماء اسم « الله » است و « رحمن » و « ربّ » و غير آن از اسماء ذات ، چنان كه بيان كرده آمد در مقدّمات . و اهل كشف و شهود در ميان دو عطا ادراك فرق مىكنند در حال حصول فيض و تجلى ، و منبع فيضان هر يك را به ميزان خاصى كه ايشان را از كشف حاصل است در مىيابند . و مراد از اهل ذوق آن طايفهاند كه حكم تجلَّيات از مقام روح و قلب نازل مىشود به مقام نفس و قواى ايشان ، كه گوئيا آن را به حسّ ادراك مىكنند و به ذوق در مىيابند ، بلكه آثار آن لايح مىشود از وجوه ايشان . قال الله تعالى : « تَعْرِفُ في وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ » [3] . و اين مقام كمّل و افراد است ، و حق - سبحانه و تعالى - تجلَّى نمىكند به اسماء ذاتيّه مگر بر ايشان . و از آثار [4] تجلَّيات كه بر چهرهء ايشان واضح و پيدا ، و از انوار