إسم الكتاب : أساس الإقتباس ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 617)
بسوى آنك از موت خايف نباشد تا بشرف آن برسد و ركوب خطر مقارنت ضرر بود باثبات بر قرب و اسباب خوف باعتبار بود يعنى مشاهده حلول ضرر به غير و تجربه و احساس و اخبار غير و حدس و خوف از كسى بود كه مدافعتش ممكن نبود خاصه كه ظالم بود و آن كس را كه مفاوضه نگيرد بخلاف ظن معامله كند و قادر بر منازعت در آنچه شركت نپذيرد و دشمن و آن كس كه پنهان قصد كند مانند مكار و مخادع و ساعى و داهى و كسى كه بر سر او وقوف نيابند و دوست مظلوم بيشتر از چيزى بود كه تدارك نتوان كرد و در حالى كه كسى از آن خلاص نتواند بود و كسانى كه نترسند و مغرور به قوت يا مال يا نصرت غير باشند يا متوكلان يا نيكوكاران به غير و امن بر اين قياس د شجاعت ملكه اى بود كه صاحبش واثق بخلاص و مستعد بود حلول مكاره را و مبنى بر دو چيز بود يكى حسن ظن و ديگرى تمكن از دفع و دواعى شجاعت كثرت ناصر بود و فرط قوت و برائت از ظلم و عظم نفس تا احتمال ضيم نكند و تجربه و ثقت بعاقبت نيك و امن از غايله اقدام و عجب و غرور به بزرگى و آنچه بدان دلير باشند چيزى بود كه تلف نشود يا تلافى توان كرد يا حقير بود يا قدرش ندانند يا چشم بر عوضى بزرگتر دارند يا نا مجرب بود يا تجربه كرده باشند بارها و تلف نشده باشد و باشد كه اين معنى سبب جبن نيز شود ه خجلت و حيا خوفى و حيرتى باشد نفس را از عروض آنچه مقتضى مذمت باشد و بازاء آن وقاحت خلقى بود كه با آن بفوات حمد و لحوق ذم مبالات نكند و فاضحات مانند فرار از زحف بود و مزاولت امور دنى و خيانت و مخالطت اهل تهمت و حرص نمودن بر محقرات و تقتير با ثروت و تصلف بدروغ و بر خود بستن هنر ديگرى و جزع بر ضرر اندك و تملق مفرط و از دواعى خزى بود رضا بانك به او استهزاء كنند و مزاولت امور خسيس و محاكات آن و تحمل شر از غايت حرص و حيا از كسى كه معتقد خير بود